دیگری در من حرف میزند
دیگری با من حرف میزند
دیگری من را حرف میزند
دَم ِ خاموشی
که سکوتم تمامْتن چون دردی در هم پیچیده
هنگام که چهرهام را دردِ غریبِ کلامی،
بی راه به زبان
نه آشنا به دل
نه...
﷼
جائی حرفهای من میجوشند...
جائی
زبانی
صدائی که مال من نیست
اندیشهای نه از خونِ ذهن من
آوازم میشود
دیگری به جای من سخن میگوید
دیگری حرفهای مرا میگوید
و من که کلام او میربایم
که در مغز او زائیده میشوم
از پیشانی
چشمها
دهانش
بیرون میزنم
حرفی را میزند که من
سخنی میشوم بر زبان او...
و اینها همه رویاست
همه کابوس...
﷼
چیزیْم در سینه میجوشدم که خاموش
سکوتی از سینهای میجوشد پرهیاهو...
زمین جای ما نیست
و آسمانْ
زبالهدان ِ رویای اجداد...
ما رویای زیر ِ زمین را در سر داریم
همهچیز سر ِ جای خودش است
قرنهاست زمین میچرخد و مائیم که زیر و رو میشویم
با دستی، خنجری، طنابی، گلولهای
یا یک توقف ساده؛
و حرف میزنیم
حرف میزنیم
خط به خط...
و میترسیم
برای آنچه گفتن نتوانیم...
باکی نیست
برای یکدیگر سخن میگوئیم
به جای یکدیگر سخن میگوئیم
همآغوش میشویم
با کلام هم...
حرف تازهای نیست؟
با دیگری سخن میگوئیم
25/3/1384
پ.ن.: گرچه مطمئناً نیازی به توضیح نیست، اما این یکی دیگر واقعاً از زبان خودم بود! (واقعاً تابلوئه و به زردی میزنه در برابر سخنهای رفته!!!)
پ.پ.ن.: بنابر دلایل (فکر کنم!) مشخصی در این یک هفته «با دیگران گفتن» مشخصات دقیق منابع گفتهها را پای یادداشتها نیاوردم، که برای رعایت حقوق نشر، حالا جبران میکنم:
ـ شهرهای نامرئی: ایتالو کالوینو، ترجمهی ترانه یلدا/ نشر پاپیروس ـ پیشبرد / چاپ اول ـ تهران 1368
ـ شهر گناه: نسخهی کپی شدهی دیویدی فیلم "شهر گناه" ساختهی رابرت رودریگوئز و فرانک میلر.
ـ داستان مدرن: از کتاب "مدرنیسم" نوشتهی پیتر چایلدز، ترجمهی رضا رضائی/ نشر ماهی/ چاپ اول 1383
ـ (طرحی برای یک تابلوی تاریخی از پیشرفتهای ذهن ِ بشر: مارکی دو کندرسه، ترجمهی عبدالکریم رشیدیان) از مدرنیسم تا پستمدرنیسم: لارنس کهون/ نشر نی/ چاپ دوم 1381
ـ اسطوره، امروز: رولان بارت، ترجمهی شیریندخت دقیقیان/ نشر مرکز/ چاپ اول 1375
ـ پنج فیلمنامه: نوستاگیا: آندری تارکوفسکی و تونینو گوئرا، ترجمهی فردین صاحبالزمانی/ نشر نی/ چاپ اول 1382
ـ زمستان: مهدی اخوان ثالث/انتشارات مروارید/ چاپ شانزدهم 1379 (از همان سری چاپهای لعنتی شدیدا سانسور شده که آدم را دیوانه میکند! مثلا "بهل کین آسمان پاک..." و یا "سوی ناهید..." کاملا گستاخانه از همین شعر "چاووشی" حذف شدهاند. گستاخی سانسورچی را همه عادت کردهایم دیگر، اما نمیدانم چرا انتشاراتی مثل مروارید حداقل زحمت نکشیده لطف کند با قرار دادن چند تا سهنقطهی ناقابل به اشارهای به خوانندهها بگوید که اینجا بخشی، تکهای از بدن زیبای این شعر بوده که سانسورچی مثلهاش کرده... بله آقای اخوان عزیز! بردیم مادیان را...!
ـ مرید شیطان: نویسندهاش که جناب شاو عزیز است. اما متاسفانه کتابش را کسی سالها پیش امانت گرفت و دیگر پس نیاورد (اصولا صدایش را هم در نیاورد!). شرمندهی ناشر و مترجم بزرگوار این کتاب...
ـ باغ آینه: احمد شاملو / انتشارات مروارید/ چاپ هفتم 1371
ـ آیدا: درخت و خنجر و خاطره: احمد شاملو/ انتشارات مروارید/ چاپ هفتم 1381
ـ ترانههای کوچکِ غربت: احمد شاملو/ انتشارات زمانه/ چاپ سوم 1379
ـ روز بخیر محبوب من: رسول یونان/ نشر مینا/ چاپ دوم 1382
ـ اورفه: ژان کوکتو، ترجمهی مجید اسلامی/ نشر نی/ چاپ اول 1376
ـ جاودانگی: میلان کوندرا، ترجمهی حشمتالله کامرانی/ نشر علم/ چاپ پنجم 1379
ـ در انتظار گودو: ساموئل بکت. متاسفانه فراموش کردهام کدام چاپ و کدام ترجمه بود! باز هم شدیداً عذر میخواهم!