توضیح:
این یادداشت را، تاریخش هم نشان میدهد، چند سال پیش نوشته بودم و متٱسفانه هیچوقت
فرصتش پیش نیامد که منتشرش کنم و بعدتر از خاطر بردمش. چند روز پیش خیلی اتفاقی
چشمم خورد به یادداشتی که در آن کسی از دیگری بابت فمینیست خطاب کردناش عذرخواهی
کرده و حتی اضافه کرده بود میداند طرف مقابل حقیقتگوست نه فمینیست. راستش به من
که برخورد. بلافاصله هم یاد این نوشته افتادم و دیدم انگار هنوز و شاید حالاحالاها
مخاطب داشته باشد. از طرفی خودم هم کماکان به آنچه نوشتهام تمام و کمال اعتقاد
دارم. فمینیسم فقط برای سلطهجوها خطر دارد.
*
فمینیسم
فاشیسم نیست. مجموعهیی از تفکرات و رفتارها و قواعد غیرانسانی نیست. برنامهی بهبندکشیدن
مردها و ایندست حرفها نیست. فمینیسم آن چیزهایی که صدا و سیما نمایش میدهد
نیست، آنچیزهایی که گاهی اوقات هالیوود نمایش میدهد هم نیست. اگر فمینیست نیستید
و به چیزی انسانی اعتقاد دارید که فمینیستی بهنظر میرسد لازم نیست بترسید از
فمینیست بهنظر رسیدن. فمینیستها کسی را غصب نمیکنند.
فمینیست
بودن، فمینیست بهنظر رسیدن، فمینیست خطاب شدن یا فمینیستی تلقی شدن رفتارها و حرفها
ناراحتی و نگرانی ندارد. فمینیسم چیز بدی نیست.
اینکه
فمینیسم «ایسم» دارد و گاهی همراه «آنتی» هم میآید لزوماً شبیهاش نمیکند به
باقی ایسمهای بعضاً نامحبوب. فمینیسم میتواند برای یک فمینیست مکتب باشد، شیوهی
زندگی باشد، عقیدهیی رسوخناپذیر باشد، اعتقادی شخصی یا اجتماعی باشد یا نوعی نگاه
یا... با اینحال چیزی نیست که روزی بتواند به حکومت برسد، مردها را بهبند بکشد،
ادبیات آنتیفمینیستی را سانسور کند و فیلمهای مشابه را توقیف... نه!
دیدهایم
که معمولاً همراه، و در مقابل، فمینیسم واژههایی چون «مردسالاری» یا «نظام
پدرسالار» و... میآید. فمینیسم از بیخ و بن با اینها مشکل دارد و این مشکلاش
برنمیگردد به «مرد» یا مثلاً «پدر». نکته اینجاست که مردها هم میتوانند فمینیست
باشند.اگر فرض کنیم جایی باشد برای گرفتن کارتِ عضویت انجمن فراجهانی فمینیستها،
وقتِ عضویت در این باشگاه کسی به جنسیت شما توجهی نمیکند. من یک مرد فمینیست هستم
و فقط یکدوبار پیش آمده که کسی بابت مرد بودن و سبیلدار بودنام فمینیست بودنم
را زیر سوال ببرد؛ در مقابل دهها و دهها زن فمینیست دیدهام که هیچ مشکلی با
مردِ فمینیست بودنم ندارند.
فمینیستها
مخالف نگاه جنسیتی هستند اما با جنسیت مشکل ندارند، با اینکه کسی بهخاطر جنسیتاش
از بعضی حقوق و امکانات انسانی محروم شود مشکل دارند.
برای
فمینیست بودن کسی مجبور نیست حتماً فعال اجتماعی یا سیاسی باشد. البته بدیهی است
که فعالیت سیاسی و اجتماعی برای به دست آوردن خواستهای فمینیستی همانقدر خوب و
مفید و لازم است که مثلاً برای پیش بردن آرمانهای حقوقبشری؛ با اینحال برای
طرفدار حقوقبشر بودن کسی مجبور نیست حتماً فعالیت خاصی بکند، تٱکید میکنم روی
نبودن اجبار. من یک مرد فمینیست هستم و پنجشش سال است که هیچ فعالیت اجتماعی
فمینیستی خاصی نداشتهام و با اینحال وقتی در جمع دوستان فمینیستام میگویم من
یک فمینیست هستم کسی توی دهنام نمیزند که «گه نخور، جای باتومت کو؟».
یک
فمینیست میتواند تفکرات فمینیستیاش را فقط در زندگی شخصیاش پیاده کند. میتواند
فمینیست باشد و به حقوق آدمهای اطرافاش احترام بگذارد، همینکه مثلاً به
استقلال و حقوق دوستش یا مادرش یا زنِ بقال سرکوچه احترام بگذارد خودش عالی است.
کسی مجبور نیست بابت فمینیست بودناش تقاص پس بدهد، مگر به آنتیفمینیستها.
فمینیستها،
بهعنوان نمونه، با سلطهی تفکر مردسالار مشکل دارند. تفکر مردسالار معنیاش فقط
این نیست که مردها بهترند، هرچند چنین اشارهیی هم در خود دارد. تفکر مردسالار یکی
از اشکال (شاید سلف) تفکرات برتریجو است. آدم اسیر تفکر مردسالار گاهی ممکن است
فرزند یا همسرش را به باد کتک بگیرد چون کاری بر خلاف میل و ارادهی او انجام دادهاند.
برای آدم اسیر تفکر مردسالار میل و ارادهی دیگران اهمیتی ندارد. هدف چنین آدمی
همیشه زنها نیستند، فرزند او میتواند یک پسر باشد. پدرم نوجوان که بودم سیلییی
زیر گوش من خواباند چون سبیلام را تراشیده بودم. پدرم معتقد بود شبیه دخترها شدهام
و این ناراحتاش میکرد. پدر من هیولا نبود و نیست، آدمیست که سالها در جامعهیی
با چنین تفکراتی زندگی کرده. من برای مبارزه با این تفکر مجبور نیستم به پدرم آسیب
بزنم، قرار نیست شخصیت پدرم را بابت چنین تفکراتی زیر سوال ببرم، من میتوانم
مقاومت کنم و همزمان به پدرم آگاهی بدهم.
فمینیستها
معمولاً روی این روند آگاهسازی تٱکید زیادی دارند. فمینیستها اهل خشونت نیستند.
تفکر
مردسالار را گوشهگوشهی جامعهی مردسالار میتوانید پیدا کنید. وقتی کسی فقط بهخاطر
زن بودنتان موقعیت شغلیتان را تهدید میکند، اینجا شما با خطر قربانی نظام
مردسالار شدن مواجه هستید. وقتی اطرافیانتان مجبورتان میکنند به خاطر مرد بودنْ
خودتان را عمری اسیر شغلی نکبت بکنید و از خواستههای شخصیتان بگذرید چرا که باید
خرج یک خانواده را بدهید، خطر مشابه شما را تهدید کرده است. دوباره روی این نکته
تٱکید کردم تا خوب یادمان بماند که نظام مردسالار ضدانسانی است، هدفاش فقط زنها
نیستند (هرچند زنها را بیشتر آزار میدهد و محدود میکند). نمیخواهم وقتتان را
با مثالهای متعدد بگیرم، اما خودتان میتوانید بهراحتی مثال پیدا کنید.
ممکن
است گاهی ببینید کسانی به نام فمینیسم حرفهایی عجیب و غریب تحویلتان میدهند.
ممکن است زنی را ببینید که از مردی سوءاستفاده میکند و خودش را فمینیست میداند.
ممکن است مردی را ببینید که فقط بهخاطر هفتهیی یک بار ظرف شستن خودش را فمینیست
مینامد... این دست رفتارها دخلی به فمینیسم ندارند. فمینیسم مجموعهیی از حرفها
و اعتقادات سرگرمکنندهی دورهمی نیست. کتابها و مقالات زیادی دربارهی فمینیسم
نوشته شدهاند؛ فمینیسم تاریخ دارد، گرایشهای مختلف دارد. تفکر و جنبشهای
فمینیستی مدیون آدمحسابیهای زیادی هستند. انصاف حکم میکند که حرف فلان محقق و
بهمان نویسنده و بیسار فعال اجتماعی را نفروشیم به حرف آدمی گذری که فمینیسم را با
ضدمرد بودن یا چیزهای مشابه اشتباه گرفته است. قبل از محکوم کردن فمینیسم میتوانیم
کمی تحقیق کنیم و شک ندارم تحتتٱثیر قرار خواهیم گرفت با فقط خواندن تاریخ جنبشهای
فمینیستی.
همانطور
که گفتم فمینیسم گرایشها و بخشهای مختلفی دارد. از طرفی همهی فمینیستها هم مثل
هم نیستند. فمینیستها معصوم هم نیستند، ممکن است روزی و جایی فمینیستی حرفی
نادرست بزند. عاقلانه نیست که بهخاطر حرف نادرستِ کسی تفکری مدون و ریشهدار و
انسانی را زیر سوال ببریم. بیشک اگر روزی و جایی بخوانیم یک فعال معروف حقوقبشر
و برندهی نوبل صلح مرتکب تجاوز شده یا چند نفر را فقط بهخاطر رنگ پوستشان بیرحمانه
به قتل رسانده، مفهوم «حقوق بشر» برایمان زیر سوال نمیرود. حالا اینکه شدید بود؛
اگر جایی ببینیم یک فعال حقوقبشر گفته «کاکاسیاه» بابت این حرف تمام آدمهای فعال
در زمینهی حقوقبشر را نژادپرست خطاب نمیکنیم. انصاف نیست که بهخاطر اتفاقاتی
مشابه تفکر فمینیستی را زیر سوال ببریم. معمولاً یک آدم نمایندهی تمام و کمال
اندیشهیی با هزاران طرفدار نیست. معمولاً تکحرف یک آدم هم نمایندهی تمام عقاید
و فعالیتهایش نیست. با فمینیسم و فمینیستها میشود مهربانتر هم برخورد کرد.
و
دوباره اینکه، فمینیسم فاشیسم نیست. ضدمرد بودن هیچ ربطی به فمینیسم ندارد.
فمینیسم تفکری مندرآوردی و نوزاده نیست.
حرفام
را با این گفته، که مدتی پیش در گودر خواندم، تمام کنم.
«فمینیسم
مایهی هیچ جنگی نبوده. هیچ خصمی را نکشته. هیچ بازداشتگاهی برپا نکرده. به هیچ
دشمنی گرسنگی نداده و مرتکب ظلمی نشده. فمینیسم نبردی است برای تحصیلات، برای حق
رٱی، برای شرایط بهتر شغلی... برای امنیت در خیابانها... برای پروای کودکان را
داشتن، برای رفاه اجتماعی... برای مراکز مقابله با بحران تجاوز، خانههای امن
زنان، اصلاحاتی در قانون. اگر کسی بگوید «اوه، من فمینیست نیستم.» میپرسم: «چرا؟
مشکلات چیه؟»
“Feminism has fought no wars. It has killed no opponents. It has set up
no concentration camps, starved no enemies, practiced no cruelties. Its battles
have been for education, for the vote, for better working conditions.. for
safety on the streets… for child care, for social welfare… for rape crisis
centers, women’s refuges, reforms in the law. If someone says ‘Oh, I’m not a
feminist,’ I ask ‘Why? What’s your problem?'"
- Dale Splender, 1985
25/3/1390