Come on. I love Ringo Starr!
الآن
فکر میکنم دلیلی ندارد بگویم این جمله را از فیلم «500 روز سامر» نقل کردهام،
فکر میکنم هر کسی میتواند این جمله را بگوید، احتمالاً خودم بارها گفتهام «عاشق
رینگوئم، محشره»... اما وقتی به گذشته نگاه میکنم میبینم این گفتنام جورهایی ریشه
داشته در همان فیلم، راستش باید اعتراف کنم شاید اگر این دیالوگ را نمیشنیدم
ناگهان وسواس پیدا نمیکردم روی رینگو، نمینشستم ترانههایی را که او خوانده جدا
کنم و دوباره بشنوم و بعد فکر کنم این بشر محشر است؛ بیتلها بدون او فقط یک طبّال
اسطورهیی کم نداشتند، چند ترانهی عالی و اجرای عالی هم از آلبومهایشان کم میشد.
*
Summer: Come on. I love Ringo Starr!
Tom: Nobody loves Ringo Starr.
Summer: That's what I love about him.
وقتی این دیالوگ را شنیدم یادم بود که «With A Little Help From My Friends» را رینگو خوانده، برای همین فکر کردم جداً کسی رینگو را دوست
ندارد؟ همین «یه کمک کوچولو...» کافی نیست برای اینکه آدم رینگو را دوست داشته
باشد؟ بعد ناگهان یادم آمد ترانهیی که در همین صحنه دربارهاش حرف زده میشود را
اصلاً بهخاطر نمیآورم، Octopus's Garden را میگویم.
بعدتر که Octopus's Garden را باز گوش
کردم دیدم اتفاقاً دوستاش هم داشتهام، اما هیچ توجه نکرده بودم به اینکه رینگو
میخواندش. پیش از آن تمام تمرکزم روی ترانههای لنون و مککارتنی بود و بعد هم
هریسون... جداً انگار هیچ حواسم به رینگو نبوده...
*
مثلاً اینها را خوانده:
Act Naturally، Yellow Submarine، What
Goes On، I Wanna Be Your Man، Boys
اینها برای من که چند تا از بهترین کارهای بیتلها هستند؛
شنیدنشان حسابی سرحالام میآورد. صدای رینگو هم دوستداشتنی است، نمیدانم چطور
بگویم، خب، صدای هر چهارتاشان امضاءدار و دوستداشتنی است... راستش حرفم سر بهتر
بودن یکی از بیتلها نیست، هرچهارتاشان عالیاند، گمانام اگر کسی ازم بپرسد «کدامشان
را بیشتر دوست داری» مثل بچهی چهارسالهیی که ازش پرسیده باشند «مامانت را بیشتر
دوست داری یا بابات را» اول کمی مکث کنم و آخرش هم بزنم زیر گریه... اصل حرفام سر
این است که احساس میکنم رینگو آنقدری که باید قدر نمیبیند، احساس میکنم آنقدری
که باید به نام شناخته نمیشود. بعید میدانم کسی
With A
Little Help From My Friends را یکبار
شنیده باشد و شیفتهاش نشده باشد، با اینحال... گاهی احساس میکنم بیتلها برای
خیلی آدمها یعنی لنون و مککارتنی. بله، لنون و مککارتنی، خیلی هم عالی، بعد هم
هریسون، هریسون را به خاطر سیتارش هم که شده میشناسند، اما رینگو چه؟ همینحالاش
هم انگار برای خیلیها مهم نیست رینگو هم زنده است، انگار فقط مککارتنی زنده
مانده.
راستش خودم هم درست نمیدانم میخواهم چه بگویم... شاید همهی
حرفام این بود که به رینگو استار خیلی بیشتر توجه کنید، نه فقط به طبل زدناش، به
صداش، به ترانههایی که خوانده، به چند تا از بهترین ترانههای بیتلز. حواستان
باشد بیتلها چهار نفر بودهاند و آنیکی را که قیافهاش اندازهی لنون روشنفکرانه
نیست، مثل مککارتنی جذاب و بامزه نیست و خوشتیپی هریسون را ندارد از یاد نبرید.
هروقت احساس بازنده و تنها بودن کردید Act Naturallyاش را گوش کنید، هروقت دلتان میخواست جای باحالی گم
و گور شوید و صفا کنید بروید سروقت Octopus's Gardenاش و وقتی هم داشتید با رفقا خوش میگذراندید یادی از With A Little Help From My
Friends اش بکنید.
باقی اوقات هم تا میتوانید بیتلز گوش کنید، برای اعصاب و روان و دل خوب است،
خیلی خوب.