شبکـــه‌ی تارعنکـــبوتـــی رنگــین به روایت ســـاســـان م. ک. عــــاصـــی


۱۳۸۷ شهریور ۱۶, شنبه

بهاره خانم مدرسه‌ی ما (بخش هفتم)

تکه‌ای از سرزمین رویاها...

هنوز لب تخت نشسته بودم و ساندویچ‌ام را می‌خوردم. گاز دیگری زدم و تکه‌ای از غذا (احتمالا کالباسی زیاد سرخ‌شده و خشک) چنان کشیده شد به جلوی لثه‌ام که آه از نهادم بلند کرد...

یاد معلم کلاس اول‌ام افتادم. خانم س. که به سختی مهربانی و شادی‌اش یادم می‌آید. یا دندان‌اش درد می‌کرد یا سرش، بقیه‌ی اوقات هم حال‌اش را نداشت بخندند.

فقط یک تصویر از خنده‌ی خانم س. دارم.

همشاگردی‌ای داشتیم به نام صمدپور. تُرک بود و پدرش سر خیابان مدرسه‌مان بقالی داشت؛ شغلی رویایی برای خیلی از بچه‌ها (لابد همه فکر می‌کردیم سلطنتی دارد برای خودش آنجا!). صمدپور بچه‌ی آرام و بانمکی بود. چند سال پیش که رفته بودم آن‌طرف‌ها، دنبالِ علت بسته شدن کتاب‌فروشی محبوب دوران کودکی‌ام سری به "سوپر مارکت" صمدپور زدم. البته نه به همین نام؛ شاید "سوپر نور" یا چیزی در همین مایه‌ها... هم‌کلاسی‌ام هنوز آنجا بود. هنوز با نمک و آرام به نظر می‌رسید. توی چشم‌هایش برقی از آشنایی را دیدم، اما آن‌قدر مطمئن نبودم که بخواهم خودم را معرفی کنم. سراغ آقای فریور را گرفتم؛ صاحبِ کتاب‌فروشی فریور (البته شاید اسم کتاب‌فروشی هم این نبود. گاهی شک می‌کنم، اما اسم دیگری به خاطرم نمی‌آید). صمدپور با لبخند ترک‌نشدنی‌اش گفت: «فوت کرده. یه سالی می‌شه.»

احتمالاً در مخیله‌اش هم نمی‌گنجید با همین جمله‌ی ساده چه سیلی‌ای توی صورت‌ام زده. گیج و منگ خداحافظی کردم و بیرون آمدم. دوست نداشتم باور کنم فریدون فریور مرده است. دل‌ام می‌خواست یک‌بار دیگر آن پیرمرد مهربان و دوست‌داشتنی را ببینم. کسی که وقتی برای اولین بار «داستان بی‌پایان» را خواندم، در صفحات نخست، تصویر خودش و کتاب‌فروشی‌اش در ذهن‌ام نقش بست. صاحب کتاب‌فروشی‌ای که می‌شد در آن کتاب‌های خوانده را با کتاب‌های تازه عوض کرد. می‌‌توانستی از تمام قفسه‌هایش بالا بکشی تا کتاب دلخواه‌ات را پیدا کنی.

دل‌ام می‌خواست یک‌بار دیگر بروم توی کتاب‌فروشی پر از کتاب آقای فریور، سلام بدهم و او هم با لهجه‌ی تبریزی دلنشین‌اش، بدون این‌که از روی کتاب جلوی روش سر بلند کند، زیردندانی اما مهربان جواب‌ام را بدهد. بعد بپرسم می‌توانم دنبال کتاب بگردم؟ او سری تکان بدهد و اضافه کند که نردبان کنار قفسه‌هاست و بعد دوباره مشغول خواندن شود و من غرق در دریای کتاب‌های غبارگرفته و خواندنی...

کتاب‌فروشی فریدون فریور... یک سال بعد که دوباره رفتم آنجا، دیدم کتاب‌فروشی را خراب کرده‌اند و به‌جاش دارند آپارتمان می‌سازند. یکی از رویایی‌ترین نقطه‌های کودکی من را خراب کرده بودند و داشتند آپارتمانی تازه می‌ساختند. آن همه کتاب معلوم نبود به کجا فرستاده شده‌اند (آن کتاب‌های یتیم و بیچاره) و کسی که احتمالاً حتی نمی‌دانست قبلاً آنجا چه خبر بوده، داشت به کارگرهایش دستور می‌داد برای ساختن آن آپارتمان تازه... روی تکه‌ای از سرزمین رویاهای من...

گمان‌ام درک تلخی‌اش برای‌تان سخت نباشد. مثل خراب شدن خانه‌ی پدربزرگ و مادربزرگ بود. آنجا را دوست داشتم. فریدون فریور را مثل پدربزرگی از کتاب‌ها دوست داشتم...

پ.ن.: می‌روم سراغ کتاب‌خانه‌ام. بین کتاب‌های قدیمی دنبال چیزی می‌گردم؛ «نقطه‌ی سیاه» نوشته‌ی فریدون فریور.

«نقطه‌ی سیاه»، کتابی درباره‌ی مانیه‌تیزم و هیپنوتیزم... توی بخش درباره‌ی مولف عکسی از پیرمرد هست؛ سیاه و سفید. پیراهن روشنی پوشیده و روش یک ژاکت یقه‌باز، کراواتی با راه‌های اریب هم به گردن دارد. سرش را تکیه داده به دست‌چپ‌اش و انگار از پشت عینک کائوچویی بزرگ و سیاه‌اش دارد چیزی می‌خواند. لبخند زده... حتی اگر لبخند دوستانه‌ی محوش را هم آدم ندیده بگیرد باز چیزی در چهره‌اش هست که بشود رای به مهربانی حالت صورت‌اش داد.

کتاب را «انتشارات حکیم نظامی» چاپ کرده. اسم کتاب‌فروشی هم همین بود... تهران‌نو، خیابان نظامی، کتاب‌فروشی حکیم نظامی...

برچسب‌ها:



  Comments:  ارسال یک نظر
<< Home

[ خانه| پست الكترونيك ]

انتشار الکترونیکی نوشته‌های این وبلاگ همراه لینک، و چاپ آنها تنها با اجازه‌ی نویسنده (ساسان م. ک. عاصی) مجاز است

Home
E-mail
Feed

دیوارپَرده

راهــــــــــرو

گوگل ریـــدر

پیوندها

جستار
فرزان سجودی
حضور خلوت انس
نویسش نقطه الف در نقطه الف
N.EHT.1927. ART
یادداشت‌های شیوا مقانلو در کازابلانکا
نقره‌ی اثیر
...آمدم، نبودید
یادداشت‌ها و چیزهای دیگر
تنهایی پر هياهو
Sir Hermes Marana the Great
A Man Called Old Fashion
شوخی روزگار
آفتاب پرست
لولیتا
سرزمین رویاها
وضعیت بینابینیت
راز
زن‌نوشت
سپینود
موسیقی آب گرم
میرزا پیکوفسکی
امشاسپندان
قصه‌های عامه پسند
Osmosis
کتاب‌های عامه‌پسند
کتاب‌خونه
اگنس
ماهی_سیاه_کوچولو
دفترهای سپید بی‌گناهی
درباره نشانه
LIthium
لحظه
رگبار
گل‌تن
حقایق درباره‌ی نازلی دختر آیدین
خرمگس خاتون
آدمهای خوب شهر
روز برمی‌آید
U2
لولیان
نوشته‌های اتوبوسی
Agrandissement
پیاده رو
Déjà Vu
فلسفه در اتاق خواب
ذهن سیال
دختر بودن
خودخویش‌نامه
زن نارنجی
1807
همشهری کاوه
غربتستان
دالان دل
برج شادی
لحظه‌هایی از بودن
آنکس که نداند
خودکار بی‌رنگ
شور
تفتستان
علیرضا معتمدی
ترانه‌ای در تاریکی
!همين كه هست
دنیای هیچ‌آلودِ من
گلاره و نارنج طلا
عاقلانه
داستانک‌های چوبی
مشعشع‌ نامه
مینیمال‌ها و طرح‌های رضآ نآظم
نگین
٤دیواری
صدف فراهانی
Frozen words
گلناز والا
ايزدبانو
الهه مهر
بیلی و من
روزمره
بانوی اردیبهشت
فلُّ‌سَفَه
دید هفتم
پاپریک
از مهتابی به كوچه تاريک
حبسیات
روایتی دیگر
راوی حکایت باقی
سوراخ تو دیوار
دندانهای تيز
نامه های جامانده
یادداشت‌های یک معترض

شعـــــر

نامه‌هایی به خودم
یداله رؤیایی
همین‌طوری نوزدهم
پاگرد
اتاقي از آن خود
...می‌خوام خودم باشم
کوتاه نوشته های من
من واقعی
Photo Haiku
کو
یادم تو را فراموش

ســایت‌ها

تغییر برای برابری
هزارتو
جن و پری
زنستان
آکادمی فانتزی
هنوز
هفتان
رادیو زمانه
بلاگ‌نیوز
بلاگچین
کارگاه
دیباچه
مجله‌ی شعر در هنر نویسش
هستیا
دوات
کتاب قرن

مـوسـیـقی

گفتگوی هارمونیک
BANG Classical
آرشه
هنر و موسیقی
My Reticence
Classic Cat
هرمس
مرکز موسیقی بتهوون
آوای باربد

عکاســــی

Masters of Photography
FanoosPhoto
Nazif Topçuoğlu
کسوف
یکی دیگه
نگین فیروزی

گالـــــری‌ها

Artchive
ژازه طباطبائی
آرون جاسینسکی
نگین احتسابیان
آزاده طاهائی
مکرمه قنبری
Chera na ...?

هنرکـــــــده‌ها

موزه هنرهای معاصر
خانه‌ی هنرمندان ایران
بنیاد آفرینش‌های هنری نیاوران

آرشـــــیو

دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
آوریل 2005
مهٔ 2005
ژوئن 2005
ژوئیهٔ 2005
اوت 2005
سپتامبر 2005
اکتبر 2005
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007
ژوئیهٔ 2007
اوت 2007
سپتامبر 2007
اکتبر 2007
نوامبر 2007
دسامبر 2007
ژانویهٔ 2008
فوریهٔ 2008
مهٔ 2008
ژوئن 2008
ژوئیهٔ 2008
اوت 2008
سپتامبر 2008
اکتبر 2008
نوامبر 2008
دسامبر 2008
ژانویهٔ 2009
فوریهٔ 2009
مارس 2009
آوریل 2009
مهٔ 2009
ژوئن 2009
ژوئیهٔ 2009
اوت 2009
سپتامبر 2009
نوامبر 2009
ژانویهٔ 2010
مارس 2010
آوریل 2010
مهٔ 2010
ژوئن 2010
ژوئیهٔ 2010
اوت 2010
سپتامبر 2010
اکتبر 2010
دسامبر 2010
فوریهٔ 2011
ژوئن 2011
مهٔ 2012
ژوئن 2012
ژوئیهٔ 2012
اکتبر 2012
نوامبر 2012
آوریل 2013
ژوئن 2013
ژوئیهٔ 2013
سپتامبر 2013
آوریل 2014
مهٔ 2014
ژوئن 2014
اکتبر 2014
دسامبر 2014
ژانویهٔ 2015
فوریهٔ 2015
آوریل 2015
مهٔ 2015
مهٔ 2017
ژوئن 2017
سپتامبر 2017
نوامبر 2018
دسامبر 2018
آوریل 2019
ژانویهٔ 2020
فوریهٔ 2020
مهٔ 2020

Counter