شبکـــه‌ی تارعنکـــبوتـــی رنگــین به روایت ســـاســـان م. ک. عــــاصـــی


۱۳۸۶ شهریور ۲۸, چهارشنبه

مکتب (1)

نه اینکه حالا حتما واسه همه جواب بده، ولی خب به‌هرحال چون در مورد تجربیات‌ام خسیس نیستم اعلام می‌کنم:

1. می‌شه مثلا به بلو کافه اطمینان کرد. شاید صلاح نباشه که روی کل آلبوم‌های آقای ره‌آ (رئا؟ همون Chris Rea ی خودشون!) آدم آزمایش کنه. خب به شخصه آهنگای دیگه‌ی این رفیق‌مون رو هنوز این‌قدر مصفا در نیافتم، ولی گاس بلو کافه بین شنوندگان‌اش یک جور "هم‌سرخوشانگی" ایجاد کنه.

2. هیچ‌وقت به ماشینی که به نظر می‌رسه داره به آرومی دنده عقب می‌گیره اعتماد نکنین، حتی اگه در حوالی کسی باشین که اصولا از جذابیت، به چشم بدشانسی‌ها جورج کلونی می‌آد! به این دلیل که به هر حال جاذبه حتی در مورد بدشانسی‌ها این‌طوری عمل می‌کنه که، همچین مستقیم می‌کشدتون به طرف جذب‌کننده. حالا اگه بین جذب‌کننده و بدشانسی مربوطه کسی قرار گرفته باشه، ممکنه ماشین بهش بزنه! (هرچند خوشبختانه به خیر گذشت، ولی خب اعصاب معصاب نمی‌مونه آدم یادش که می‌آد! راننده هم این‌قد خنگ و گول؟ آقا اون آینه رو برای درمان حملات نارسیسیستیک راننده‌ها که نذاشتن! عقبو بپا!)

این یه اثبات علمی هم داره: اگه بین آقای نیوتن و درخت سیب کسی قرار گرفته بود، ما الآن پامون رو زمین بند نبود. (بعد یه نکته‌ی بی‌ربط به موضوع ولی مهم در علم فیزیک! فک نمی‌کنین اگه آقای نیوتن آدم بددهنی بود هم، ما الآن رو زمین بند نبودیم؟ چون دهن‌اشو باز می‌کرد و چار تا فحش به زمین و زمان می‌داد و سیب رو پرت می‌کرد یه گوشه و بعد اصلا به فکرش نمی‌رسید جناب جاذبه رو کشف کنه که، و خب واقعا جاذبه هم کسی نبود که اگه یه بار کشف نشد دوباره رو بندازه. تازه اگه خربزه رو درخت در می‌اومد یا آقای نیوتن تو یه کشور گرمسیر زندگی می‌کرد هم همین‌طور!)

(البته مستقل از این قضیه و قضایای خطرناک مشابه مثل تاثیر بعضی داستانام، با در نظر گرفتن موارد و مسائل دیگه، خوب‌ام که فکرشو می‌کنم می‌بینم کاملا بدشانس نیستم به این دلیل بدیهی که خوش‌شانسی‌هایی هم دارم. شانس‌خاص‌ام!)

3. هیچ‌وقت و هیچ‌وقت زیاد به حدسای دقیق نباید مطمئن بود. چون ممکنه آدم یه وقت یه حدسی بزنه، بعد تو چهره‌ی طرفِ حدس زده شده یه تعجبی ببینه، و به عنوان حدس‌زننده جوگیر شه (و مثلی هست که می‌گه آدمو سگ بگیره جو نگیره، که بعد آدم تو زیر زمین بادبادک هوا کنه ولی ضایع نشه!) و خیلی با حالت اعتماد به نفس شدید لبخند بزنه که "هه! دیدی چه دقیق حدس زدم" و چند دقیقه بعد معلوم شه حدس‌زننده از بن توی باقالیا بوده موقع حدس زدن، و بابت اون اعتماد به نفسی که اول‌اش به نمایش گذاشته، سه و نیم و گاهاً چهار برابر ضایع بشه و هی با تعجب نگاه کنه و بگه «نه!؟» (یعنی واقعا بالای نود درصد اون تعجب می‌تونست برای این باشه که، چرا من باید ضایع می‌شدم این‌طوری؟ اونم وسط اون تیریپ اعتماد به نفس و اینا!)

4. هیچ‌وقت رو حساب اینکه ماه‌ها از منزل خارج نخواهید شد اقدام به منهدم نمودن سبیل یا مشخصات ظاهری دیگر خود ننمائید، چون قوانین مورفی دقیقا این‌طور وقت‌هاس که کار می‌کنن :D.

یک‌سری تجربیات دیگه هم هست البته، ولی چون یکی از شرایط این شیوه‌ی نوشتن اینه که خیلی نباید طولانی بشه، در جلسات بعدی اگر خیل مشتاقانی وجود داشت ارائه خواهد شد.

برچسب‌ها:



  Comments:  ارسال یک نظر
<< Home

[ خانه| پست الكترونيك ]

انتشار الکترونیکی نوشته‌های این وبلاگ همراه لینک، و چاپ آنها تنها با اجازه‌ی نویسنده (ساسان م. ک. عاصی) مجاز است

Home
E-mail
Feed

دیوارپَرده

راهــــــــــرو

گوگل ریـــدر

پیوندها

جستار
فرزان سجودی
حضور خلوت انس
نویسش نقطه الف در نقطه الف
N.EHT.1927. ART
یادداشت‌های شیوا مقانلو در کازابلانکا
نقره‌ی اثیر
...آمدم، نبودید
یادداشت‌ها و چیزهای دیگر
تنهایی پر هياهو
Sir Hermes Marana the Great
A Man Called Old Fashion
شوخی روزگار
آفتاب پرست
لولیتا
سرزمین رویاها
وضعیت بینابینیت
راز
زن‌نوشت
سپینود
موسیقی آب گرم
میرزا پیکوفسکی
امشاسپندان
قصه‌های عامه پسند
Osmosis
کتاب‌های عامه‌پسند
کتاب‌خونه
اگنس
ماهی_سیاه_کوچولو
دفترهای سپید بی‌گناهی
درباره نشانه
LIthium
لحظه
رگبار
گل‌تن
حقایق درباره‌ی نازلی دختر آیدین
خرمگس خاتون
آدمهای خوب شهر
روز برمی‌آید
U2
لولیان
نوشته‌های اتوبوسی
Agrandissement
پیاده رو
Déjà Vu
فلسفه در اتاق خواب
ذهن سیال
دختر بودن
خودخویش‌نامه
زن نارنجی
1807
همشهری کاوه
غربتستان
دالان دل
برج شادی
لحظه‌هایی از بودن
آنکس که نداند
خودکار بی‌رنگ
شور
تفتستان
علیرضا معتمدی
ترانه‌ای در تاریکی
!همين كه هست
دنیای هیچ‌آلودِ من
گلاره و نارنج طلا
عاقلانه
داستانک‌های چوبی
مشعشع‌ نامه
مینیمال‌ها و طرح‌های رضآ نآظم
نگین
٤دیواری
صدف فراهانی
Frozen words
گلناز والا
ايزدبانو
الهه مهر
بیلی و من
روزمره
بانوی اردیبهشت
فلُّ‌سَفَه
دید هفتم
پاپریک
از مهتابی به كوچه تاريک
حبسیات
روایتی دیگر
راوی حکایت باقی
سوراخ تو دیوار
دندانهای تيز
نامه های جامانده
یادداشت‌های یک معترض

شعـــــر

نامه‌هایی به خودم
یداله رؤیایی
همین‌طوری نوزدهم
پاگرد
اتاقي از آن خود
...می‌خوام خودم باشم
کوتاه نوشته های من
من واقعی
Photo Haiku
کو
یادم تو را فراموش

ســایت‌ها

تغییر برای برابری
هزارتو
جن و پری
زنستان
آکادمی فانتزی
هنوز
هفتان
رادیو زمانه
بلاگ‌نیوز
بلاگچین
کارگاه
دیباچه
مجله‌ی شعر در هنر نویسش
هستیا
دوات
کتاب قرن

مـوسـیـقی

گفتگوی هارمونیک
BANG Classical
آرشه
هنر و موسیقی
My Reticence
Classic Cat
هرمس
مرکز موسیقی بتهوون
آوای باربد

عکاســــی

Masters of Photography
FanoosPhoto
Nazif Topçuoğlu
کسوف
یکی دیگه
نگین فیروزی

گالـــــری‌ها

Artchive
ژازه طباطبائی
آرون جاسینسکی
نگین احتسابیان
آزاده طاهائی
مکرمه قنبری
Chera na ...?

هنرکـــــــده‌ها

موزه هنرهای معاصر
خانه‌ی هنرمندان ایران
بنیاد آفرینش‌های هنری نیاوران

آرشـــــیو

دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
آوریل 2005
مهٔ 2005
ژوئن 2005
ژوئیهٔ 2005
اوت 2005
سپتامبر 2005
اکتبر 2005
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007
ژوئیهٔ 2007
اوت 2007
سپتامبر 2007
اکتبر 2007
نوامبر 2007
دسامبر 2007
ژانویهٔ 2008
فوریهٔ 2008
مهٔ 2008
ژوئن 2008
ژوئیهٔ 2008
اوت 2008
سپتامبر 2008
اکتبر 2008
نوامبر 2008
دسامبر 2008
ژانویهٔ 2009
فوریهٔ 2009
مارس 2009
آوریل 2009
مهٔ 2009
ژوئن 2009
ژوئیهٔ 2009
اوت 2009
سپتامبر 2009
نوامبر 2009
ژانویهٔ 2010
مارس 2010
آوریل 2010
مهٔ 2010
ژوئن 2010
ژوئیهٔ 2010
اوت 2010
سپتامبر 2010
اکتبر 2010
دسامبر 2010
فوریهٔ 2011
ژوئن 2011
مهٔ 2012
ژوئن 2012
ژوئیهٔ 2012
اکتبر 2012
نوامبر 2012
آوریل 2013
ژوئن 2013
ژوئیهٔ 2013
سپتامبر 2013
آوریل 2014
مهٔ 2014
ژوئن 2014
اکتبر 2014
دسامبر 2014
ژانویهٔ 2015
فوریهٔ 2015
آوریل 2015
مهٔ 2015
مهٔ 2017
ژوئن 2017
سپتامبر 2017
نوامبر 2018
دسامبر 2018
آوریل 2019
ژانویهٔ 2020
فوریهٔ 2020
مهٔ 2020

Counter