کتابلاگ:
نشر "ورجاوند" و وقاحت ِ از حد گذشته
من هم نه خانم شاهرخی را میشناسم و نه کتاب "شالی به درازای جادهی ابریشم" را خواندهام(بیشک این چاپ را هیچوقت هم نخواهم خرید که بخوانم با حساب اتفاقی که افتاده) اما درک میکنم چقدر آزاردهنده است چنین اتفاقی (حتی بیشتر از آزاردهنده).
راستش هنوز وقتی یادم میافتد یک فیلمنامه کوتاهم بدون اجازهام ساخته (خراب، به گند کشیده شده) شد جوش میآورم، یا وقتی فکر میکنم هر لحظه ممکن است خبر غصب چند شعر یا یک نمایشنامه قدیمی را بشنوم...
به زعم من نوشتهها مثل بچههای نویسندهشان میمانند و واقعا نمیفهمم چطور بعضیها بچهدزدی میکنند.
ایکاش در و پیکری بود برای جریمه مسئولین چنین بنگاههائی...
گرچه... اینجا بی در و پیکرها جان ِ نویسندهها هم غصب کردند حتی و...