سالها از دوران طلائی موسیقی راک در اروپا و آمریکا گذشته اما این موسیقی شورانگیز و آن صداهای خسته و خشدار و گاه خشمگین، هنوز محبوبیت و درخشش خود را از دست ندادهاند و چنان زنده پیش میآیند که میشود گفت جاودان نیز خواهند ماند.
نام جیمی موریسون، راجر واترز و دیوید گیلمور، کورت کوبین، کلاوس میت، فردی مرکوری، الویس پریسلی، لئونارد کوهن و بسیاری بزرگان دیگر ِ انواع شاخههای راک (بخواهم نام ببرم باید از خیر این یادداشت بگذرم) عجین شده با فراموشنشدنیترین خاطرات ما و همینطور با لحظات بیپایان تنهائیهامان و ساعات خشم و غم و شادیهامان. هنوز از شنیدن اجرای تازه پینک فلوید به وجد میآئیم و احتمالا تا سالهای سال موسیقی راک جزو محبوبترین سبکهای موسيقی برای ما خواهد بود.
حالا هم، سالها پس از آن دوران طلائی، چند سالیست موسیقی راک دارد در ایران تکانهای جذاب و جالب میخورد (نمیدانم قدیمتر چه گروههائی وجود داشتند. مثلا گروه بلککتز شاید؛ که البته ماندگار نبوده انگار و گرچه روزگاری زنده یاد «فرهاد مهرداد» را همراه خود داشته، اما امروز... بگذریم!)
.
مدتها پیش با «اوهام» کلی سر ذوق آمدم. 127 را هنوز نشنیدهام اما اوصافش زياد به گوشم خورده. «باراد» از آن تجربههای به یاد ماندنی بود برایم و «تکخال» هم آلبومی شنیدنی.
از تک آلبوم «رضا یزدانی»، یعنی "پرنده بی پرنده" با اشعار «یغما گلروئی» هم قطعا نمیشود گذشت.
اما به تازگی(خیلی تازگی!) یک اتفاق (به زعم من فوقالعاده) در موسیقی راک ایرانی به گوشم خورده.
«کیوسک» با «آدم معمولی»اش یکی از تجربههای شنیداری وجدآور این چند وقت من بود.
پیشنهاد میکنم اگر به موسیقی راک علاقمندید، هر طور شده(اين آلبوم هم ممنوع است!) این آلبوم را تهیه کرده، گوش کنید.
(مطلبی درباره کيوسک در بیبیسی)
* * *
دیروز هم از آن روزهای خوب موزیکال بود برایم. شرحش مفصل است و فقط میخواهم به یک مورد دیگرش اشاره کنم.
دیروز یکی از دوستان عزیز مجموعهای به من داد از خانواده باخ:
یوهان سباستیان کبیر، ویلهلم فریدمان و کارل فیلیپ امانوئل باخ!
باخها تا پنج نسل موسیقیدان بودند و در جائی خواندم در زمانی حداقل 30 باخ در آلمان ارگ مینواختند!
خود حضرت باخ اعظم بیست فرزند داشت که هفتتایشان زنده ماندند و چهار نفر از آنها موسیقیدانهای معروفی شدند که کارل امانوئل فیلیپ و ویلهلم فریدمان هم جزوشان بودند(دو تای دیگر: یوهان کریستوف فریدریش و یوهان کریستیان). همسر جناب باخ هم اسمش حتما برای پیانیستهای گرامی آشناست. خانم «آنا ماگدالنا ویلکه» (يا وولکن!/ مثل اينکه قصه فوندرگراتن خيلی پر شاخ و برگ است!) که باخ کتب آنا ماگدالنا (که شامل قطعاتی بسیار زیباست برای آموزش کلاویه) را به ایشان تقدیم کرد.
بیخود نیست اسم باخ که میآید آدم تنش به لرزه میافتد و ناخودآگاه کرنش میکند.
در فهرست آثار باخ بیش از 1100 قطعه ثبت شده که بعضی از این قطعهها خودشان یک مجموعهاند که قطعات بسیار زیبا و مشهوری را در خود جا دادهاند (مثلا پاسیون سن ماتئو* یا همان انجیل به روایت متی و شاهکار بینظیرش "ندبهٔ پطرس").
از مجموعهای که دیروز گرفتم میگفتم. نام این مجموعه هست «روح باروک» ( Baroque Esprit ) که چند قطعه مجلسی برای هارپسیکورد و ابوا از باخها را در خود دارد.
پیش از این از فرزندان باخ چیزی نشنیده بودم و برایم شنیدن آثارشان جذاب بود(مخصوصا ویلهلم فریدمان باخ که قطعهاش یاد رمانتیکها انداختام).
اما خود باخ کبیر؛ بیاغراق میتوانم بگویم که به نظر من سلطان ابوا بوده (سلطان چه نبوده؟... احتمالا و خوشبختانه فقط سلطان سینتیسایزر نبوده!). پیشنهاد میکنم(اگر تا به حال نشنیدهاید) حداقل به یکی از آثار باخ برای ابوا گوش کنید. در آثارش برای ابوا مرزهای زمان را درنوردیده...
بعضی قطعات او برای ابوا حس قطعات مدرن را دارند و بعضی از آنها آدم رابه شک میاندازد که نکند اشتباهی دارد قطعهای از رمانیتکها را گوش میکند!
باخ صدای جادوئی ابوا را هم جادو کرده!
متاسفانه به خاطر ندارم این جمله را چه کسی درباره باخ گفته، اما بهراستی که عین حقیقت است:
«و باخ که همچون افلاطون در فلسفه، تمامی موسیقی را درنوشت...»
(میدانم که با حساب آیندگان ِ این دو در فلسفه و موسیقی، این جمله کمی اغراقآمیز به نظر میرسد. اما همانطور که افلاطون یکی از بنیادهای محکم فلسفه است، باخ هم خداوندگاری بیهمتاست در موسیقی.)
* پاسیون سن ماتئو یکی از زیباترین آثار مذهبی باخ است(صد البته باقی هم شاهکارند و خودْ بهترین). اگر نشنیدهاید و خواستید این اثر شگفتانگیز را بشنوید، دو مجموعه از آن موجود است. یک مجموعه که شرکت "ایران گام" آن را منتشر کرده؛ به رهبری «مایکل کوربز» و منتخبی است از این اثر و سیزده قطعه که ندبه پطرس هم در میان آنهاست را میتوانید در آن بشنوید. نسخ کامل این اثر هم منتشر شدهاند که شنیدنشان لذتی صد برابر دارد. یکی از این اجراها به رهبری «گوستاو لئوناردت» است و میتوانید در آرشیو بانگ آن بیابید. (بیشک اجراهای عالی دیگری هم میتوانید پیدا کنید.)
اگر بتوانید به اجرای «یهودی منوهین» کبیر از ندبه پطرس گوش کنید هم قطعا رستگار خواهید شد!
پ.ن: راستش به ذهنم رسید که شاید این دو مطلب همراه هم به نظر خیلی نامربوط برسند. با اینحال چون خودم هر دو را در یک روز شنیده بودم، یکجا هم نوشتم!
پ.پ.ن: هایپر لینک چیز خیلی خوبی است. اما وقتی برای پیدا کردن یک لینک باید ده دقیقه جستجوی بیثمر کرد، میشود عطایش را به لقایش بخشید! روی همین حساب است که میبینید دندان لینکها افتاده!