شبکـــه‌ی تارعنکـــبوتـــی رنگــین به روایت ســـاســـان م. ک. عــــاصـــی


۱۳۸۴ مهر ۲۰, چهارشنبه

بله٬ رسم روزگار چنين است آقای ونه‌گات!

«خدا حفظت کند، آقای وانیگوت!»!!!

بعد از تمام این حرف‌ها حالا چشم‌مان به جمال آقای «وانیگوت» روشن شد.

خب! به‌هرحال هرکی هرکی که نیست.

اتفاقا ظاهرا یک‌بار هم که یکی از خود آقای وینگت پرسیده بود که چه می‌کنید آقای وانر گارتن جواب داده بود دارم با سیگار خودکشی می‌کنم.

من هم اگر جای آقای وون‌گیت بودم همین جواب را می‌دادم حتی اگر نتوانم به خوبی آقای وینیگی داستان بنویسم.

البته جدا از تمام این حرف‌ها نمی‌دانم چرا بعضی مترجمان به جای آقای فون‌گیر نمی‌روند سراغ یک نویسنده دیگری تا نامش را حدس بزنند.

از طرف دیگر نگاه که می‌کنم می‌بینم بسیاری مترجمانِ خوب هستند که آدم از خواندن کارهایشان لذت می‌برد و اگر اسم آقای ولن‌گرفون را حدس بزنند آدم کمتر حرصش می‌گیرد.

به‌هرحال فکر کنم اگر همین‌طور پیش برود من هم بتوانم در چند سال آینده به خوبی حدس بزنم. اتفاقا تصمیم گرفته‌ام بنشینم و همين کتاب آخر آقای وینی‌گو را حدس بزنم و اگر بخت‌یارم باشد تا چندوقت دیگر بفرستم روی پیش‌خوان تا هم خدمتی کرده باشم به آقای وانیلیگ و هم در این دنیای سرشار از مسائل نسبی اعلام حضوری کرده باشم.

قبلش فقط لازم است یک مراسم عذرخواهی از مترجمان عزیزی که عادت به حدس زدن ندارند ترتیب بدهم. گرچه به زعم من ایشان هم در اشتباهند و بهتر است به جای آنکه ساعت‌ها و روزها و ماه‌ها و سال‌ها وقت بگذارند برای ترجمه، بنشینند و در یک بیست و چهار ساعتِ ارزشی کل مضمون را حدس بزنند و فردایش هم بدهند به ناشر. ظاهرا فعلا که کسی کاری ندارد. تا بعد...

از این حرف‌ها که بگذریم، هنوز هم نفهمیده‌ام چطور میشود اسم این آقا علیرضا را «وانیگوت» خواند. شما توجه کنید به دیکته انگلیسی‌اش:

»Vonnegut«

بله! به قول خود این آقای فون‌ممرضا رسم روزگار چنین است!

تازه... توجه کنید این بساط فقط سر خوانش اسم آقا مرتضی پدید آمده. حساب کنید اگر یک‌باره این دوستان شور برشان دارد و تصمیم بگیرند مثلا «شب مادر» را باز ترجمه کنند، تا چند سال آینده ما چند کتاب «مادر شوهر» خواهیم داشت برای خواندن.

احتمالا یکی از آنها درباره کسی است که در رادیو ویتنام برای نازخاتون شعر می‌خوانده، یکی دیگر راجع به کسی که داشته در جوار نازی‌ها رادیو آمریکا گوش می‌کرده، آن یکی درباره نویسنده‌ای که در جنرال‌الکتریکز رادیوی رئیس شرکت را تعمیر می‌کرده و خبر حمله نازی‌ها را شنیده و احتمالا یکی هم راجع به کسی که شب خواب دیده جایی در شهری گنجی پنهان است و بعد به ذهنش زسیده عشق‌هایی کز پی گنجی بود عشق نبود عاقبت رنگی بود!

بله رسم روزگار چنین است آقای جونیور عزیز!

کسی هنوز نفهمیده که خوانش آقای بهرامی از نام شما چه ایرادی داشته.

پ. ن : جدای از این حرف‌ها حتما پیشنهاد می‌کنم همین مطلب را که منشاء این نوشته بود بخوانید. مطلب جالبی است و به هرحال سپاسگزار مترجم‌اش هستم که به هر قیمتی هم که شده بی‌نصیب‌ نگذاشت ما را.

به‌خاطر این همه حساسیت هم عذرخواهی نمی‌کنم. بعضی از دوستانم به طعنه می‌گویند من از حضرت ونه‌گات مبلغی دریافت می‌کنم برای تبلیغ آثارش. خب! اگر این‌طور بود قطعا خیلی بیشتر وقت می‌گذاشتم برای این‌ کار. اما تا به حال هیچ چکی به اسم من و به امضای جناب ونه‌گات در صندوق نامه ما پیدا نشده (راستش، اصولا در صندوق نامه ما غیر از ماهنامه داخلی یک سازمان غیردولتی چیزی پیدا نمی‌شود. که آن هم دو بار خواندم و بعد حساب کردم حیف است از داخل صندوق برش دارم. چون ظاهرا این صندوق ما دلش به همین یک ماهنامه خوش است). به‌هرحال، اگر قرار باشد کسی را به عنوان پدر ادبی خودم معرفی کنم قطعا کسی نخواهد بود جز آقای ونه‌گات. چون هم پولدار است و هم نویسنده معروفی است و هم کلی ناشر آشنا دارد و هم سبیل دارد که باعث شباهت می‌شود تا کسی شک نکند و ازهمه مهم‌تر اینکه از خیلی نویسندگان دیگر که دوست داشتم پدر و مادر ادبی‌ام باشند زنده‌تر مانده است. مسئله این است که خود آقای ونه‌گات به فرزند ادبی نیاز ندارند انگار. وگرنه بعد مسافت و اینکه من یک‌بار یک نامه پنگلیش برای ایشان فرستادم که جواب هم نگرفت که مسئله‌ای نیست. خلاصه‌اینکه همین.

پ.پ.ن: همین فردا پس فردا. قول می‌دهم.



  Comments:  ارسال یک نظر
<< Home

[ خانه| پست الكترونيك ]

انتشار الکترونیکی نوشته‌های این وبلاگ همراه لینک، و چاپ آنها تنها با اجازه‌ی نویسنده (ساسان م. ک. عاصی) مجاز است

Home
E-mail
Feed

دیوارپَرده

راهــــــــــرو

گوگل ریـــدر

پیوندها

جستار
فرزان سجودی
حضور خلوت انس
نویسش نقطه الف در نقطه الف
N.EHT.1927. ART
یادداشت‌های شیوا مقانلو در کازابلانکا
نقره‌ی اثیر
...آمدم، نبودید
یادداشت‌ها و چیزهای دیگر
تنهایی پر هياهو
Sir Hermes Marana the Great
A Man Called Old Fashion
شوخی روزگار
آفتاب پرست
لولیتا
سرزمین رویاها
وضعیت بینابینیت
راز
زن‌نوشت
سپینود
موسیقی آب گرم
میرزا پیکوفسکی
امشاسپندان
قصه‌های عامه پسند
Osmosis
کتاب‌های عامه‌پسند
کتاب‌خونه
اگنس
ماهی_سیاه_کوچولو
دفترهای سپید بی‌گناهی
درباره نشانه
LIthium
لحظه
رگبار
گل‌تن
حقایق درباره‌ی نازلی دختر آیدین
خرمگس خاتون
آدمهای خوب شهر
روز برمی‌آید
U2
لولیان
نوشته‌های اتوبوسی
Agrandissement
پیاده رو
Déjà Vu
فلسفه در اتاق خواب
ذهن سیال
دختر بودن
خودخویش‌نامه
زن نارنجی
1807
همشهری کاوه
غربتستان
دالان دل
برج شادی
لحظه‌هایی از بودن
آنکس که نداند
خودکار بی‌رنگ
شور
تفتستان
علیرضا معتمدی
ترانه‌ای در تاریکی
!همين كه هست
دنیای هیچ‌آلودِ من
گلاره و نارنج طلا
عاقلانه
داستانک‌های چوبی
مشعشع‌ نامه
مینیمال‌ها و طرح‌های رضآ نآظم
نگین
٤دیواری
صدف فراهانی
Frozen words
گلناز والا
ايزدبانو
الهه مهر
بیلی و من
روزمره
بانوی اردیبهشت
فلُّ‌سَفَه
دید هفتم
پاپریک
از مهتابی به كوچه تاريک
حبسیات
روایتی دیگر
راوی حکایت باقی
سوراخ تو دیوار
دندانهای تيز
نامه های جامانده
یادداشت‌های یک معترض

شعـــــر

نامه‌هایی به خودم
یداله رؤیایی
همین‌طوری نوزدهم
پاگرد
اتاقي از آن خود
...می‌خوام خودم باشم
کوتاه نوشته های من
من واقعی
Photo Haiku
کو
یادم تو را فراموش

ســایت‌ها

تغییر برای برابری
هزارتو
جن و پری
زنستان
آکادمی فانتزی
هنوز
هفتان
رادیو زمانه
بلاگ‌نیوز
بلاگچین
کارگاه
دیباچه
مجله‌ی شعر در هنر نویسش
هستیا
دوات
کتاب قرن

مـوسـیـقی

گفتگوی هارمونیک
BANG Classical
آرشه
هنر و موسیقی
My Reticence
Classic Cat
هرمس
مرکز موسیقی بتهوون
آوای باربد

عکاســــی

Masters of Photography
FanoosPhoto
Nazif Topçuoğlu
کسوف
یکی دیگه
نگین فیروزی

گالـــــری‌ها

Artchive
ژازه طباطبائی
آرون جاسینسکی
نگین احتسابیان
آزاده طاهائی
مکرمه قنبری
Chera na ...?

هنرکـــــــده‌ها

موزه هنرهای معاصر
خانه‌ی هنرمندان ایران
بنیاد آفرینش‌های هنری نیاوران

آرشـــــیو

دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
آوریل 2005
مهٔ 2005
ژوئن 2005
ژوئیهٔ 2005
اوت 2005
سپتامبر 2005
اکتبر 2005
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007
ژوئیهٔ 2007
اوت 2007
سپتامبر 2007
اکتبر 2007
نوامبر 2007
دسامبر 2007
ژانویهٔ 2008
فوریهٔ 2008
مهٔ 2008
ژوئن 2008
ژوئیهٔ 2008
اوت 2008
سپتامبر 2008
اکتبر 2008
نوامبر 2008
دسامبر 2008
ژانویهٔ 2009
فوریهٔ 2009
مارس 2009
آوریل 2009
مهٔ 2009
ژوئن 2009
ژوئیهٔ 2009
اوت 2009
سپتامبر 2009
نوامبر 2009
ژانویهٔ 2010
مارس 2010
آوریل 2010
مهٔ 2010
ژوئن 2010
ژوئیهٔ 2010
اوت 2010
سپتامبر 2010
اکتبر 2010
دسامبر 2010
فوریهٔ 2011
ژوئن 2011
مهٔ 2012
ژوئن 2012
ژوئیهٔ 2012
اکتبر 2012
نوامبر 2012
آوریل 2013
ژوئن 2013
ژوئیهٔ 2013
سپتامبر 2013
آوریل 2014
مهٔ 2014
ژوئن 2014
اکتبر 2014
دسامبر 2014
ژانویهٔ 2015
فوریهٔ 2015
آوریل 2015
مهٔ 2015
مهٔ 2017
ژوئن 2017
سپتامبر 2017
نوامبر 2018
دسامبر 2018
آوریل 2019
ژانویهٔ 2020
فوریهٔ 2020
مهٔ 2020

Counter