شبکـــه‌ی تارعنکـــبوتـــی رنگــین به روایت ســـاســـان م. ک. عــــاصـــی


۱۳۸۴ شهریور ۳, پنجشنبه

از دلقک ياد بگير!

نزدیک به بیست و چهار ساعت است می‌خواهم یادداشتی بنویسم که گویای حس و حال‌ فعلی‌ام(سرخوش نبودن شايد) باشد؛ چندین صفحه سیاه کردم و حتی یک خط هم نشد بنویسم چنانکه می‌خواستم.

جالب آنکه هر چه هم نوشتم یا ته‌مایه طنز داشت یا ته‌رنگ طنز گرفت. پر و خالی‌اش را البته خودم نمی‌دانم. اساسا عادت کرده‌ام به اینکه به نوشته‌های خودم بخندم و کم پیش نیامده که داستانی یا یادداشتی نوشته‌ام و حساب طنز بودن رویش باز کرده‌ام و بعد هر چند دقیقه که یادش افتاده‌ام به خنده افتاده‌ام. صادقانه بگویم، چیزی در مایه‌های مثل معروف "خود گویی و خود خندی...".

مضحک آنکه دارم می‌نویسم که اعلام برائت کنم از خنده!

مسخره‌تر آنکه مطمئن هم نیستم خنده‌ای در میان باشد. فقط به خودم مشکوکم.

* * *

«روجی‌يرو لئونکاوالو» اپرای بسیار زیبایی نوشته به نام «پالیاچی» یا همان دلقک. یکی از آریا*‌های این اپرا جمله‌ای دارد که نقطه اوجش هم محسوب می‌شود: "بخند دلقک!"

هر بار این آریا را گوش کرده‌ام، تا به این جمله رسیده یا بغض کرده‌ام و یا اشکم سرازیر شده... شايد چون لئونکاوالو خودش دلقک نبوده. يا شايد دلقکی بوده ملحد!

* * *

آن تصويری که در ذهن من(و شايد خيلی از ما) از دلقک‌ها موجود است، گریه‌شان است و نه خنده‌شان؛ و آنچه دلقک‌ها به ما نشان می‌دهند، خنده‌شان است و حتی گريه خنده‌آورشان.

به‌هرحال، کمتر شنیده‌ام دلقکی به کارهای خودش و خودش بخندد.

و کمتر هم شنیده‌ام دلقکی مُصِر باشد در نشان دادن آنچه پشت نقابش پنهان شده...

* * *

برای قیاس کردن هم آدم باید بختیار باشد. بهترین نقشی که بازی کرده‌ام، کمتر از یک دقیقه، نقش ملک‌الموت بوده!

نتیجه اینکه منظورم نه قیاس، که تنها حسرتخواری بود.

دارم به تیتر اشاره می‌کنم.

* * *

دلقک‌ها یک‌جور زیستن عارفانه‌ای دارند. انگار تمام وقت زندگی حرفه‌ای‌شان مشغول دروغ گفتن هستند. دروغ‌هایی که بابت هر کدام، یک گناه بزرگ بخشیده می‌شود. حتی چنگیز هم اگر دلقک می‌شد، شاید بختی برای بخشیده شدن در پیشگاه تاریخ داشت.

برای همین است که کار سختی‌ست دلقک بودن. شاید برای خیلی از ما نقش هملت را بازی کردن ساده‌تر از رفتن در لباس یک دلقک باشد. اما بودن یا نبودن را به زعم من، دلقک تجربه می‌کند.

* * *

بی‌تردید، خیلی از مسائلی که به نظر خودمان خنده‌دار می‌آیند برای دیگران ردی از طنز درخود ندارند (این واژه بی‌تردید را دوست دارم؛ گرچه به خاطر اعتقادم به نسبیت، مطلقا به آن اعتقادی ندارم!).

تفاوت دلقک با دیگران این است که برای خنداندن خودش کاری نمی‌کند. یعنی اساسا انگار به خودش نمی‌خندد، اصراری هم ندارد اسمش را به دیگران بگوید. همان دماغ سرخ باقی می‌ماند.

به‌ همین دلیل باید اعتراف کنم که هنگام تصور خودم و دلقک، همیشه خود را در جایگاه تماشاچی می‌بینم و دلقک را میان صحنه...

خیلی سخت است که آدم بتواند مثل دلقک زندگی کند. یعنی انگار ما عادت نداریم. حداقل انگار من که ندارم. اگر غیر از این بود برای چه این یادداشت را نوشتم؟ بی‌آنکه حتی بدانم اصلا خنده‌ای در کار هست یا نه.

* آریا (ARIA) : آریا یا ملودی‌های سازی برای آواز سولو در نظر گرفته شده است. معمولا در اپراها یا اوراتوریوها، بخشی را که خواننده به تنهایی اما با همراهی ارکستر شروع به خواندن می‌کند، آریا ‌گویند. مضمون کلام در آریاها بیشتر عاشقانه است(در پالیاچی ماجرایی عاشقانه بین دلقک و همسرش و دوستش در جرانت است.ن) ساختمان آن اغلب سه بخشی است که قسمت اول و سوم شبیه به هم و در تضاد با قسمت دوم است. که البته این ساخت به لید(می‌توان گفت مانند ترانه.ن) نیز اطلاق می‌شود. (منبع: فرهنگ بزرگ موسیقی/رولان دوکانده/ گردآوری و ترجمه:شهره شعشعانی/ انتشارات دنیا و راه مانا)

برچسب‌ها:



  Comments:  ارسال یک نظر
<< Home

[ خانه| پست الكترونيك ]

انتشار الکترونیکی نوشته‌های این وبلاگ همراه لینک، و چاپ آنها تنها با اجازه‌ی نویسنده (ساسان م. ک. عاصی) مجاز است

Home
E-mail
Feed

دیوارپَرده

راهــــــــــرو

گوگل ریـــدر

پیوندها

جستار
فرزان سجودی
حضور خلوت انس
نویسش نقطه الف در نقطه الف
N.EHT.1927. ART
یادداشت‌های شیوا مقانلو در کازابلانکا
نقره‌ی اثیر
...آمدم، نبودید
یادداشت‌ها و چیزهای دیگر
تنهایی پر هياهو
Sir Hermes Marana the Great
A Man Called Old Fashion
شوخی روزگار
آفتاب پرست
لولیتا
سرزمین رویاها
وضعیت بینابینیت
راز
زن‌نوشت
سپینود
موسیقی آب گرم
میرزا پیکوفسکی
امشاسپندان
قصه‌های عامه پسند
Osmosis
کتاب‌های عامه‌پسند
کتاب‌خونه
اگنس
ماهی_سیاه_کوچولو
دفترهای سپید بی‌گناهی
درباره نشانه
LIthium
لحظه
رگبار
گل‌تن
حقایق درباره‌ی نازلی دختر آیدین
خرمگس خاتون
آدمهای خوب شهر
روز برمی‌آید
U2
لولیان
نوشته‌های اتوبوسی
Agrandissement
پیاده رو
Déjà Vu
فلسفه در اتاق خواب
ذهن سیال
دختر بودن
خودخویش‌نامه
زن نارنجی
1807
همشهری کاوه
غربتستان
دالان دل
برج شادی
لحظه‌هایی از بودن
آنکس که نداند
خودکار بی‌رنگ
شور
تفتستان
علیرضا معتمدی
ترانه‌ای در تاریکی
!همين كه هست
دنیای هیچ‌آلودِ من
گلاره و نارنج طلا
عاقلانه
داستانک‌های چوبی
مشعشع‌ نامه
مینیمال‌ها و طرح‌های رضآ نآظم
نگین
٤دیواری
صدف فراهانی
Frozen words
گلناز والا
ايزدبانو
الهه مهر
بیلی و من
روزمره
بانوی اردیبهشت
فلُّ‌سَفَه
دید هفتم
پاپریک
از مهتابی به كوچه تاريک
حبسیات
روایتی دیگر
راوی حکایت باقی
سوراخ تو دیوار
دندانهای تيز
نامه های جامانده
یادداشت‌های یک معترض

شعـــــر

نامه‌هایی به خودم
یداله رؤیایی
همین‌طوری نوزدهم
پاگرد
اتاقي از آن خود
...می‌خوام خودم باشم
کوتاه نوشته های من
من واقعی
Photo Haiku
کو
یادم تو را فراموش

ســایت‌ها

تغییر برای برابری
هزارتو
جن و پری
زنستان
آکادمی فانتزی
هنوز
هفتان
رادیو زمانه
بلاگ‌نیوز
بلاگچین
کارگاه
دیباچه
مجله‌ی شعر در هنر نویسش
هستیا
دوات
کتاب قرن

مـوسـیـقی

گفتگوی هارمونیک
BANG Classical
آرشه
هنر و موسیقی
My Reticence
Classic Cat
هرمس
مرکز موسیقی بتهوون
آوای باربد

عکاســــی

Masters of Photography
FanoosPhoto
Nazif Topçuoğlu
کسوف
یکی دیگه
نگین فیروزی

گالـــــری‌ها

Artchive
ژازه طباطبائی
آرون جاسینسکی
نگین احتسابیان
آزاده طاهائی
مکرمه قنبری
Chera na ...?

هنرکـــــــده‌ها

موزه هنرهای معاصر
خانه‌ی هنرمندان ایران
بنیاد آفرینش‌های هنری نیاوران

آرشـــــیو

دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
آوریل 2005
مهٔ 2005
ژوئن 2005
ژوئیهٔ 2005
اوت 2005
سپتامبر 2005
اکتبر 2005
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007
ژوئیهٔ 2007
اوت 2007
سپتامبر 2007
اکتبر 2007
نوامبر 2007
دسامبر 2007
ژانویهٔ 2008
فوریهٔ 2008
مهٔ 2008
ژوئن 2008
ژوئیهٔ 2008
اوت 2008
سپتامبر 2008
اکتبر 2008
نوامبر 2008
دسامبر 2008
ژانویهٔ 2009
فوریهٔ 2009
مارس 2009
آوریل 2009
مهٔ 2009
ژوئن 2009
ژوئیهٔ 2009
اوت 2009
سپتامبر 2009
نوامبر 2009
ژانویهٔ 2010
مارس 2010
آوریل 2010
مهٔ 2010
ژوئن 2010
ژوئیهٔ 2010
اوت 2010
سپتامبر 2010
اکتبر 2010
دسامبر 2010
فوریهٔ 2011
ژوئن 2011
مهٔ 2012
ژوئن 2012
ژوئیهٔ 2012
اکتبر 2012
نوامبر 2012
آوریل 2013
ژوئن 2013
ژوئیهٔ 2013
سپتامبر 2013
آوریل 2014
مهٔ 2014
ژوئن 2014
اکتبر 2014
دسامبر 2014
ژانویهٔ 2015
فوریهٔ 2015
آوریل 2015
مهٔ 2015
مهٔ 2017
ژوئن 2017
سپتامبر 2017
نوامبر 2018
دسامبر 2018
آوریل 2019
ژانویهٔ 2020
فوریهٔ 2020
مهٔ 2020

Counter