در این که من در داشتن دوستان نيک بسیار بسیار خوشبخت و بختيارم هیچ شکی نیست. این را گفتم که حساب کار دست دوستانم بیاید که خودشان هم بدانند بسیار مدیون مهربانیهایشان هستم.
از ديگر بختیاریهای من این بوده که چند دوست بسیار گرامیام وبلاگنویس هم هستند.
امروز خبر خوشی هم به من رسید از سوی یکی از این دوستان (که البته هنوز وبلاگنويس نشده ولی خبر مربوط به همين قضيه بود).
این دوست گرامی که فیلمبرداری خوشذوق و کار بلد است و قول میدهم در سالهای آینده نامش کنار نام حضرت «خنجی» (فیلمبردار کارهایی مثل شهر بچههای گمشده و دروازه نهم و اتاق وحشت و ...) سر زبانها بیفتد و عکاسی بسیار تواناست و حق استادی بر گردن من دارد و نویسندهای خلاق هم هست و اطلاعات بسیار خوبی هم در زمینه موسیقی کلاسیک دارد و کلا نیکمردی است شایسته، به من گفت قصد دارد به جمع بلاگرها بپیوندد.
اگر ایشان بیاید(که اگر آمد قطعا همینجا معرفیاش خواهم کرد) میتوانیم با یکی دیگر از دوستان حلقه هپروت را تکمیل کنیم(هر گونه شباهت از سر ارادت است) و به طور مداوم همدیگر را تحویل بگیریم.
اما قصد اصلی من از نوشتن این یادداشت تنها گفتن این خبر که هنوز هم قطعی نشده نبود.
میخواستم به یاد یکی از رفیقان شفیق که وبلاگ جذابی هم دارد و مدتهاست نه من را تحویل میگیرد و نه وبلاگش را بنویسم.
«نوید فشامی» عزیز را میگویم نویسنده وبلاگ «شور».
مدتهاست که نه خبری از او دارم و نه سراغی گرفته که بشوم الکسی دیمیتریچ و او بشود نیکولای نیکولایوویچ و ساعتها با هم از سرمای مسکو بگوییم!
در انگشتشمار تجربههای سینماییام، دو کار لذتبخش را همراه نوید عزیز بودهام که علیرغم غرغرهای مدوام من، خوشاخلاقیها کرد و دو خاطره خوش سینمایی را برایم رقم زد. زحمت موسیقی دومين فیلمم (که بختبرگشته آن هم رنگ کات آخر را به خودش ندید) نوید عزیز که موزیسین خلاقی هم هست کشید و یک قطعه زیبا ملهم از موسیقی مجارستان و یونان برايش نوشت.
فیلمنامههای دوست داشتنیاش هم که جای خود دارند.
خلاصه از مهربانیها و نیکیهای «نوید فشامی» عزیز هم بخواهم بگویم ساعتها وقت میگیرد.
امشب باز سری به وبلاگش زدم و همانطور که گفتم، دیدم وبلاگش را هم مثل من کم تحویل میگیرد.
گفتم یک یادداشت به افتخارش بنویسم، تا شاید هم یادی از ما کند و هم وبلاگش را دوباره راه بیاندازد اگر دوست داشت.
خب دیگر نوید جان!
کجایی رفیق؟
پ.ن: اينکه من اينقدر از دوستانم تعريف میکنم ربطی به اين مثل ندارد که "بگو دوستت کيست تا بگويم کيستی"!!! واقعا انسانهای شريفی هستند دوستان من و افتخار من است دوستی با ايشان. اغراق نکردهام.