شبکـــه‌ی تارعنکـــبوتـــی رنگــین به روایت ســـاســـان م. ک. عــــاصـــی


۱۳۸۴ مرداد ۲۵, سه‌شنبه

روز پر هياهو، بی‌نظم و جذاب موزيکال

دیروز از آن روزهای پر هیاهو و کم‌نظیر موزیکال بود برای من. از آن روزها که شاید سالی دو سه بار بیشتر با این شکوه بی‌نظم اتفاق نیافتد و وقتی می‌افتد واجب می‌شود که حتما در وبلاگت به افتخارش بنویسی؛ حتی اگر وبلاگ نداشته باشی!

بله، ماجرا از این قرار بود که صبح را با اندکی «کنسرتو ویلنسل اپوس 12» روبرت شومان آغاز کردم و بعد چند رمانتیک دیگر؛ در ادامه برای تمرین روزانه اندکی موسیقی یونانی چاشنی حرکات موزون شبه تئاتر دنسی! شد که «آنجلینا دیمیتریو» بود بعد هم اروپای شرقی و موسیقی ملهم از موسیقی مجار و در اصل موسیقی یوگسلاویایی «گوران برگوویچ» بزرگوار و بعد برای اندکی آرامش Love is Blue!

اندکی گذشت و سری زدم به سرزمین خودمان؛ بانو «مرضیه» بود و «خواب نوشین» و «آمد نوبهار» و بعد هم «سپیده» و «چشم به راه» جناب «امین‌الله رشیدی» (که جزو معدود خوانندگان وزیری است که کمتر سراغ کیسه‌های اشکی آدم را می‌گیرند!). در ادامه برنامه‌ها رفتم سراغ جناب «اشترواس»(معمولا از این کارها نمی‌کنم. امروز نمی‌دانم چه شد که قرتی بازی‌ام گرفت! گفتم که امروز روز خاصی بود و الکی خوش بودم.) بعد کشیدم کنار جاده و همراه تلویزیون‌های آن‌سوی آب! "وقتی جای خنده غم" شهرام‌شب‌پره گوش کردم و میزان فرمان شدم!

دوباره برگشتم و تا دم رفتن «برگ خزان» بود و بانو «مرضیه» ( کلا وقت‌های آزاد را هم با صدای بلانسبت گوش‌نوازم، هر کدام از ترانه‌های جناب«ویگن» را که یادم می‌آمد می‌خواندم، از جمله «بارون بارونه» و «شکوفه» و ...)

خلاصه! چند ساعتی برای یک جلسه از خانه بیرون رفتم و تمام مدت هم در ذهنم ملودی‌های گوش‌نواز می‌رقصیدند(امیدوارم دوستانی که در آن جلسه بودند و این یادداشت رامی‌خوانند فکر نکنند من حرف‌هایشان را گوش نمی‌کردم. در پس‌زمینه سخنان دوستان بسیار گرامی، موسیقی متنی هم پخش می‌شد در ذهن من!) و هنگام بازگشت دچار بی‌فکری اقتصادی در برابر وساوس موزیکال شدم و باز هم ثابت کردم هیچ‌وقت نمی‌توانم وزیر اقتصاد بشوم!

همراه ترجمه‌ای از اشعار «آرتور رمبو» یک مجموعه بسی بسیار حیرت‌انگیز از جناب «گرجی‌یف» در دستان من بود هنگام بازگشت (که فی‌الحال حین استماع آن مجموعه مشغول تحریر هستم و از همین‌ روست که حال و احوالم باز چنان است که افتد و دانی!)

بله... رسیدم خانه و سری زدم به اینترنت که ببینم دنیا دست کیست و جدیدا کجا را فیلتر کرده‌اند،‌ که با لینکی حیرت‌انگیز مواجه شدم.

آخرین آلبوم گروه Scorpions،‌همراه قطعه‌ای که جناب «انوشیروان روحانی» ساخته‌اند! (هیجان شدید حضار!)

برای کسی که Scorpions جزو گروه‌های راک محبوبش باشد، همین واژه آخرین آلبوم کافی‌ست. حالا حساب کنید کسی ارادتی هم خدمت خاندان روحانی داشته باشد.

خلاصه سر از پا نشناس دویدم و قطعه را دانلود کردم و ... خواهش می‌کنم خودتان این لینک را دنبال کنید و قطعه را بشنوید با شعر زیبای «کلاوس مین»* :

گلهای رنگارنگ:

بله دیگر... بعد از ده بار شنیدن قطعه (( شاید من، شاید تو)) و رسیدن به حد اشباع و تماس گرفتن با چند تن از دوستان و رساندن این خبر، نشستم و دل سپردم به نوای «گورجی‌یف»...

خلاصه‌ای از اطلاعاتش چنین است:

Gurdjieff

Tsabropoulos

Chants, Hymns and Dances

Anja lechner: Violoncello

Vasilis Tsabropoulos: Piano

بد نیست بدانید آن‌طور که در توضیحات داخل مجموعه آمده، Anja Lechner شاگرد Janos Starker بوده. پس تردید نداشته باشید که یک اجرای جذاب ویلونسل را در این مجموعه خواهید شنید (استارکر همتای روستروپوویچ است و از نوازندگان کم‌نظیر ویلونسل. البته اقرار می‌کنم به زعم من در لطافت طبع چیزی از یو یو ما کم دارد).

Tsabropoulos پنج قطعه از آثارش را در این مجموعه نواخته که آنها هم بسیار جذابند.

«گئورگ ایوان گورجی‌یف» آهنگساز غیر آکادمیک ارمنستانی است. اگر تا به حال گوشتان با نغمه‌های زیبای ارمنی آشنا شده باشد، خوب می‌دانید که چه رمز و رازی نهفته در موسیقی ارمنستان و چطور ملودی‌های سحرانگیزشان درست نقطه‌ای بین اندوه و عشق را در وجود آدم نشانه می‌گیرند.

خلاصه اینکه اگر مایل بودید این مجموعه زیبا را داشته باشید، باید بگویم که این مجموعه را انتشارات بانگ منتشر کرده و می‌توانید CD آن را از کتابفروشی پنجره یا کتابفروشی نشر چشمه(1) تهیه کنید. ( در ضمن اگر پنج‌شنبه‌ها به کتابفروشی پنجره بروید می‌توانید با استاد عزیز آقای «غروی» هم ملاقاتی داشته باشید و از برنامه عصرانه موسیقی کلاسیکی که در آنجا برگزار می‌شود لذت ببرید و از راهنمایی‌های استاد عزیز آقای غروی هم استفاده کنید. اتفاق جذاب پنج‌شنبه‌ها پخش تصویری برخی از کم‌نظیرترین اجراهیا آثار کلاسیک است.)

به‌هرحال، هنوز مانده تا دیروز به پایان برسد! و احتمالا تا شب چند اتفاق جذاب موزیکال دیگر هم برایم می‌افتد. ( چند دقیقه قبل از فرستادن یادداشت: دیروز تمام شد و به آن مجموعه سمفونی اسپانول «لالو» هم اضافه شد.)

فقط امیدوارم کسی اعتراض نکند که گوش من مگر چه جور جایی است که انواع این موسیقی‌ها را در خود جای داده!

این بحثش جداست، خلاصه‌‌اش اینکه موسیقی خوب، موسیقی خوب است. تردیدی ندارم که باخ اعظم قلل مرتفع موسیقی را فتح کرده و در صدر ایستاده تا اعلام کند که از باروک تا مدرن مدیون او هستند(باور بفرمایید در کنسرتو ابواهای باخ، قطعه‌ای شنیدم (شماره‌اش را به خاطر ندارم) که کاملا نزدیک بود به آثار مدرن، و حتی کمی شبیه برخی لحظات شوستاکوویچ،‌ و می‌توان قطعاتی از باخ شنید که دوران حیرت‌انگیز رمانتیک را پیشگویی می‌کنند.) اما بعد از باخ اعظم هم آهنگسازانی بودند و هستند که روح موسیقی زمانه‌شان را درک کرده‌اند (از ریو و تکنو بگذریم!)

به‌هرحال، گوش و ذهن آدم نباید با هر موسیقی آلوده شود، ولی در موسیقی پاپ هم نمونه‌های گوش‌نواز زیادی یافت می‌شود (مثلا قطار اسپانیایی کریس د برگ یا ترانه شقایق که داریوش اقبالی خوانده و خیلی کارهای دیگر). در اصالت موسیقی راک و جاز و بلوز و از این‌ طرف موسیقی وزیری هم که شکی نیست. (حداقل من که شکی ندارم) موسیقی فولک هم که همیشه جای خود دارد و موسیقی یونانی هم که امروز توانسته جایگاه درخشانی در موسیقی پاپ برای خودش کسب کند.

البته، تمام اینها دلیل نمی‌شود که موسیقی را بی‌نظم گوش کنیم. مثلا در مورد موسیقی کلاسیک غرب، خیلی از اساتید معتقدند باید همراه کتاب موسیقی را شنید. به عنوان مثال، برای قطعات آوازی به این دلیل که خیلی از ما لاتین نمی‌دانیم و لذت خیلی از این قطعات به دانستن متونشان است و یا مثلا پوئم سمفونیک‌(2)ها داستان‌هایی دارند که اغلبشان برای ما نا آشنا مانده‌اند و لذت شنیدن آنها همراه دانستن ماجراهاشان چنیدن برابر خواهد بود.

جزو جذاب‌ترین کتبی که در این زمینه دیده‌ام یکی «تفسیر موسیقی» تالیف «سعدی حسنی» هست که توضیحات کاملی درباره آهنگسازان و قطعاتشان در آن یافت می‌شود (که البته این کتاب متاسفانه تقریبا نایاب است) و دیگری کتاب «درک و دریافت موسیقی» نوشته «راجر کیمی ین» که از نکات کم نظیرش طرح‌های شنیدنی داخل کتاب است که می‌توانید هنگام شنیدن اثر آن را بخوانید و دو چندان لذت ببرید ( و خوشبختانه این کتاب به وفور و با قیمتی آنچنانی یافت می‌شود (نشر چشمه این کتاب را با ترجمه حسین یاسینی منتشر کرده) و امیدوارم با وزیر ارشاد جدید همچنان یافت می‌شدنی بماند.)

و یک کتاب عالی دیگر به نام «افسانه‌های اپرا» که نمی‌دانم هنوز نایاب است یا چاپ جدیدی از آن روانه بازار شده... این کتاب را چند سال پیش توانستم در کتابخانه یکی از دوستان ببینم و در آن داستان‌های اپراهای معروف نوشته شده.

خلاصه و ختم کلام اینکه اگر آهنگساز بودم از روی دست شوبرت یک قطعه می‌نوشتم به نام روز موزیکال!

1) محل کتاب‌فروشی نشر چشمه زیر پل کریم‌خان‌زند، ضلع شمالی است. کتاب پنجره هم انتهای خیابان سهروردی شمالی قرار دارد. البته اگر به دنبال آثار حیرت‌انگیز کلاسیک و اجراهای بی‌همتا هستید از شهر کتاب زرتشت و نیاوران هم غافل نشوید. فقط برای دوستانی که مثل خودم وزیر اقتصاد نمی‌توانند بشوند این دو محل اصلا مناسب نیستند، چون در آنجا خدمات فرهنگی Deutsche Grammophon را باید به معادل ریالی یوروییشان بخرید. این جور وقت‌ها آدم کمی از موسیقی دل‌زده می‌شود!

2) پوئم سمفونیک: آهنگی است برای ارکستر، و عموما با یک موومان. که از چیزی ماورای موسیقی و معمولا شاعرانه الهام گرفته است. مثل: شهرزاد اثر ریمسکی کورساکف یا فانتاستیک اثر هکتور برلیوز. (منبع: آثار کلیدی موسیقی/ژان ژاک سولی، گی للون)

* متن ترانه:

Maybe I Maybe You

Music: Anoushirvan Rohani

Lyrics: Klaus Meine

Maybe I, maybe you

Can make a change to the world

We're reaching out for a soul

That's kind of lost in the dark

Maybe I, maybe you

Can find the key to the stars

To catch the spirit of hope

To save one hopeless heart

You look up to the sky

With all those questions in mind

All you need is to hear

The voice of your heart

In a world full of pain

Someone's calling your name

Why don't we make it true

Maybe I, maybe you

Maybe I, maybe you

Are just dreaming sometimes

But the world would be cold

Without dreamers like you

Maybe I, maybe you

Aree just soldiers of love

Born to carry the flame

Bringin' light to the dark

You look up to the sky

With all those questions in mind

All you need is to hear

The voice of your heart

In a world full of pain

Someone's calling your name

Why don't we make it true

Maybe I, maybe you

برچسب‌ها:



  Comments:  ارسال یک نظر
<< Home

[ خانه| پست الكترونيك ]

انتشار الکترونیکی نوشته‌های این وبلاگ همراه لینک، و چاپ آنها تنها با اجازه‌ی نویسنده (ساسان م. ک. عاصی) مجاز است

Home
E-mail
Feed

دیوارپَرده

راهــــــــــرو

گوگل ریـــدر

پیوندها

جستار
فرزان سجودی
حضور خلوت انس
نویسش نقطه الف در نقطه الف
N.EHT.1927. ART
یادداشت‌های شیوا مقانلو در کازابلانکا
نقره‌ی اثیر
...آمدم، نبودید
یادداشت‌ها و چیزهای دیگر
تنهایی پر هياهو
Sir Hermes Marana the Great
A Man Called Old Fashion
شوخی روزگار
آفتاب پرست
لولیتا
سرزمین رویاها
وضعیت بینابینیت
راز
زن‌نوشت
سپینود
موسیقی آب گرم
میرزا پیکوفسکی
امشاسپندان
قصه‌های عامه پسند
Osmosis
کتاب‌های عامه‌پسند
کتاب‌خونه
اگنس
ماهی_سیاه_کوچولو
دفترهای سپید بی‌گناهی
درباره نشانه
LIthium
لحظه
رگبار
گل‌تن
حقایق درباره‌ی نازلی دختر آیدین
خرمگس خاتون
آدمهای خوب شهر
روز برمی‌آید
U2
لولیان
نوشته‌های اتوبوسی
Agrandissement
پیاده رو
Déjà Vu
فلسفه در اتاق خواب
ذهن سیال
دختر بودن
خودخویش‌نامه
زن نارنجی
1807
همشهری کاوه
غربتستان
دالان دل
برج شادی
لحظه‌هایی از بودن
آنکس که نداند
خودکار بی‌رنگ
شور
تفتستان
علیرضا معتمدی
ترانه‌ای در تاریکی
!همين كه هست
دنیای هیچ‌آلودِ من
گلاره و نارنج طلا
عاقلانه
داستانک‌های چوبی
مشعشع‌ نامه
مینیمال‌ها و طرح‌های رضآ نآظم
نگین
٤دیواری
صدف فراهانی
Frozen words
گلناز والا
ايزدبانو
الهه مهر
بیلی و من
روزمره
بانوی اردیبهشت
فلُّ‌سَفَه
دید هفتم
پاپریک
از مهتابی به كوچه تاريک
حبسیات
روایتی دیگر
راوی حکایت باقی
سوراخ تو دیوار
دندانهای تيز
نامه های جامانده
یادداشت‌های یک معترض

شعـــــر

نامه‌هایی به خودم
یداله رؤیایی
همین‌طوری نوزدهم
پاگرد
اتاقي از آن خود
...می‌خوام خودم باشم
کوتاه نوشته های من
من واقعی
Photo Haiku
کو
یادم تو را فراموش

ســایت‌ها

تغییر برای برابری
هزارتو
جن و پری
زنستان
آکادمی فانتزی
هنوز
هفتان
رادیو زمانه
بلاگ‌نیوز
بلاگچین
کارگاه
دیباچه
مجله‌ی شعر در هنر نویسش
هستیا
دوات
کتاب قرن

مـوسـیـقی

گفتگوی هارمونیک
BANG Classical
آرشه
هنر و موسیقی
My Reticence
Classic Cat
هرمس
مرکز موسیقی بتهوون
آوای باربد

عکاســــی

Masters of Photography
FanoosPhoto
Nazif Topçuoğlu
کسوف
یکی دیگه
نگین فیروزی

گالـــــری‌ها

Artchive
ژازه طباطبائی
آرون جاسینسکی
نگین احتسابیان
آزاده طاهائی
مکرمه قنبری
Chera na ...?

هنرکـــــــده‌ها

موزه هنرهای معاصر
خانه‌ی هنرمندان ایران
بنیاد آفرینش‌های هنری نیاوران

آرشـــــیو

دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
آوریل 2005
مهٔ 2005
ژوئن 2005
ژوئیهٔ 2005
اوت 2005
سپتامبر 2005
اکتبر 2005
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007
ژوئیهٔ 2007
اوت 2007
سپتامبر 2007
اکتبر 2007
نوامبر 2007
دسامبر 2007
ژانویهٔ 2008
فوریهٔ 2008
مهٔ 2008
ژوئن 2008
ژوئیهٔ 2008
اوت 2008
سپتامبر 2008
اکتبر 2008
نوامبر 2008
دسامبر 2008
ژانویهٔ 2009
فوریهٔ 2009
مارس 2009
آوریل 2009
مهٔ 2009
ژوئن 2009
ژوئیهٔ 2009
اوت 2009
سپتامبر 2009
نوامبر 2009
ژانویهٔ 2010
مارس 2010
آوریل 2010
مهٔ 2010
ژوئن 2010
ژوئیهٔ 2010
اوت 2010
سپتامبر 2010
اکتبر 2010
دسامبر 2010
فوریهٔ 2011
ژوئن 2011
مهٔ 2012
ژوئن 2012
ژوئیهٔ 2012
اکتبر 2012
نوامبر 2012
آوریل 2013
ژوئن 2013
ژوئیهٔ 2013
سپتامبر 2013
آوریل 2014
مهٔ 2014
ژوئن 2014
اکتبر 2014
دسامبر 2014
ژانویهٔ 2015
فوریهٔ 2015
آوریل 2015
مهٔ 2015
مهٔ 2017
ژوئن 2017
سپتامبر 2017
نوامبر 2018
دسامبر 2018
آوریل 2019
ژانویهٔ 2020
فوریهٔ 2020
مهٔ 2020

Counter