میخواستم پیش از آنکه یادداشت بعدی را در وبلاگ قرار دهم، یادداشتی بنویسم. گرچه موضوع خاصی هم برای نوشتن ندارم.
سرخوش نیستم، و یادداشت بعدیام هم یک یادداشت قدیمی است. شاید قصدم از نوشتن یادداشت حاضر این است که پیش از نشر نوشته کمی قدیمیتر بعدی، برای همین چند ساعت نسبت به سرخوشی احتمالی موجود در آن متن اعلام برائت کنم! البته فقط برای همین چند ساعت یا چند روز یا...
چند روز است مدام تصاویرش در ذهنم جان میگیرند. با اینکه حال و احوالم فقط به نامش مربوط است و اساسا هیچ ربطی به تصاویرش ندارد!
------------------------------------------------------------------
راستی! پیشنهاد میکنم حتما به وبلاگ خوب سایه آبی بروید و علاوه بر خواندن «نگاه نافذ» آسمون گرامی، موسیقی بسیار زیبایی را که در پایان یادداشت قرار دادهاند، دریافت کرده و بشنوید.
نزدیک یک ساعت است که این موسیقی در اتاق من میچرخد و میچرخد و میچرخد...