شبکـــه‌ی تارعنکـــبوتـــی رنگــین به روایت ســـاســـان م. ک. عــــاصـــی


۱۳۸۴ اردیبهشت ۱۷, شنبه

هر دم از اين باغ...

قصد بی‌ادبی ندارم. اما اگر اسمش را این طور نمی‌گذاشتم... بگذارید از اول بگویم:

در فهرست نشانی سایتهای ذخیره شده در فیوروت کامپیوترم, دور از جان شما مجبورم نشانی بعضی سایتها را هم نگهداری کنم.

نقلش برایم نقل خواندن روزنامه عصر دیروز و صبح این روزهاست:

همان روز اولی که جماعت بچاپ این روزنامه از شوق حضور نامزدهای خوشگل‌شان, شب و روز را جابه‌جا کردند و به عنوان حرکتی همراه با مردم و همگام با مسئولین به این (بلا‌نسبت) فکرافتادند که لابد صبح‌ها مردم احوالشان فرق می‌کند که فلان روزنامه بیشتر فروش می‌رود و همه چیز فروش فلان روزنامه ربط دارد به خوردن کره اطلس طلایی و پنیر تبریزی و نان بربری داغ, و به این نتیجه رسیدند که بهتر است صبح‌ها زودتر از خواب بیدار شوند؛ دوست عزیزی به من پیشنهاد کرد که آن روزنامه را هم گاهی اوقات بخوانم، چون عقیده داشت برای پیدا کردن سوژه، روزنامه بهتری است. برای اثبات این نظرش هم چند خطی از روزنامه نام‌نبرده را برایم خواند.

من چندین سال است ناراحتی مختصر قلبی دارم و این ناراحتی دماسنج اعصاب من است. از طریق این امتیاز طبیعی بدنم, می‌توانم درباره بسیاری از مسائل داوری کنم!

آن روز هم گرچه مخالف بودم با خواندن آن روزنامه, ولی پیچش‌های شدید در قلب و معده و روده به من اثبات کرد که این روزنامه خواندن دارد، حتی اگر خواندنش به قیمت جانم تمام شود.

البته من از تمام دوستانم به خاطر این خبط و خیانت بزرگ عذر می‌خواهم. اما برای یافتن سوژه‌های ناب سرزمین‌مان بهترین راه بود.

به هر حال... چون اغلب خبرهایم را از اینترنت می گیرم, به طبع همین روش را در اینترنت هم پی گرفتم. یعنی سایتهای مشابهی را برای شکنجه کردن خودم انتخاب کردم.

منتها برای اینکه دلم کمی خنک شود, به جای نام سایت, قطعه شعری یا لقبی در ستون نامش می نویسم.

مثلا سایتی در فهرست من هست با نام

" هر دم از این باغ بری می‌رسد/ کره‌خر بی‌پدری می رسد."

سایت مذکور که توسط یکی از نیروهای مشهور که بارها خدمات جانانه‌ای به دانشجویان و مردم کرده‌اند( خدماتی از قبیل آموزش پرواز از طبقه پنجم و نهم بدون استفاده از بال و چتر, آموزش سوراخ کردن دیوار بتونی با پس سر, آموزش چرخاندن کتف وآرنج در محور سیصد و شصت درجه و آویزان ماندن از سقف با دست و پای غیر باز و...) هدایت می‌شود تصمیم گرفته از نامزد زیبا و دلبر و گلستان پروری که قصد دارد نامزد بشود, حمایت جانانه به عمل آورد.

امروز صبح من احساس کردم کمی غیر طبیعی حالم خوب است و رفتم با خواندن مطالب این سایت کمی احوالم را متعادل کنم و بختم سپید بود که یکی از سخنرانی های نامزد نام نبرده نصیبم شد.

این نامزد به شدت من را یاد حسنی خودمان می‌اندازد...

بله... در روزگار الوات و پهلوانان رسمی بوده برای اثبات قدرت, که منجر به صرفه‌جویی در وقت و انرژی می شده...

رسم چنین بوده که وقتی یک جوجه لات می خواسته خودش را بزرگ کند, می‌رفته سراغ پهلوان محل... سنجه ای می زده بخت خودش را و کشتی‌ای می‌گرفته... اگر کتک می‌خورده که افت نداشته , چون آن قدر جگرش را داشته که با پهلوان دست به یقه شود, و اگر هم پیروز می‌شده, گردنی دراز می کرده که من گنده را زدم و کوچولوها جلو نیایند؛ و یک شبه گنده لات می‌شده...

آقای مورد بحث هم نه که مشهور به صرفه جویی هستند و سر قضیه‌ای وام دویست میلیون دلاری را رد می‌کنند و با سه میلیون تومان سرو ته همان قضیه را هم می‌آورند, برای صرفه‌جویی در بزرگ شدن, عمل مشابه همان جوجه‌لاتها را انجام داد.

البته در متن سخنرانی‌اش نوشته بود, چنین کاری بد است. این حضرت در تعریف مشی خودش هم گفته بود حزب ما یعنی اینکه کار بد نکنیم!

از دیگر فرازهای سخنان " وی" اشاره‌اش به نفرت ما( یعنی مردم) از مدرنیته بود.

توضیح دیگری نیاز هست؟

فرق حسن خان و ایشان در این است که اوشان بی ربط فکرمی‌کند و ایشان کلا فکر نمی کند, بی ربط حرف می‌زند... واِلا باقی همه شباهت است.

این مدرنیته هم همان غرب بی‌ناموس است که خودش را به ما داخل کرده و می‌خواهد فرهنگ بی‌ناموس خودش را جایگزین کشاورزی کند!

از اهداف این حضرت هم برایتان بگویم:

ایشان قصد دارند ریشه صهیونیزم و کمونیسم و سرمایه‌داری را در جهان بخشکانند.

اول اینکه ژان عزیز هم می‌خواست تقریبا همین کارها را بکند که ریغ رحمت را سر کشید (و مفسران وعتقدند این دو قضیه لابد به هم مربوط بوده)... گرچه ایشان احتمالا به منبع رحمت وصلند.

و دوم اینکه: پیدا کنید پرتقال را...

البته شاید خواسته اند قافیه ببندند با ایسمها و کاپیتالیسم در آن دشت وسیع و برهوت جمجمه گم شده... مثل آن یکی که می‌گفت من شاید انگیزاسیون بکنم، اما تفتیش عقاید نمی‌کنم.

یکی دیگر از مشکلات ایشان با سازمانهای غیردولتی است که یک سری آدم بی‌دین و ایمان این طرح‌ها را از غرب کپی گرفته‌اند و می خواهند در سرزمین ما پیاده کنند.

یاد غرب زدگی می‌گویم مانند سن زدگی، افتادم...

البته کلا حق هم دارد، تا وقتی ایشان سایه‌اش بالای سر ماست، انصافا مدرنیته زیادمان است. ایشان خودش خوب تفاوت قرون وسطی را با دوران مدرن و پست‌مدرن فهمیده... خواسته ما را راهنمایی کند!

به هر حال...

تا همین جا به خودم هم خیلی خوش نگذشته, ولی دلم نمی‌آید شما را ازجمله طلایی دیگری محروم کنم.

این را داشته باشید:

((مدیریت همراه، همگام، غم‌خوار و منت‌کش مردم))

دوزاری ام درباره همراه و همگام و غم‌خوار افتاد...

ولی منت‌کش را نفهمیدم. دوباره از اول که فکر کردم٬ دوزاری‌ام به این صورت(کاملا) افتاد که:

همراه مردم، همه جا حتی آنجا هستیم تا دست از پا خطا نکنند.

به موقع ‌اش همگام با "اونا" می‌زنیم چک و چانه ملت را خرد و خاکشیر می‌کنیم.

بعد بویش که بلند شد و کار که از خرک در رفت و شی سخت که لو رفت, می‌نشینیم غصه می‌خوریم که چه کاری بود...

بعد هر وقت کارمان گیر افتاد و نیاز به مشارکت داشتیم, می‌آییم منت‌کشی هم می‌کنیم.

بله دیگر... البته دست آخر نفهمیدم مشکل ایشان با مدرنیته و جامعه مدرن و این جور حرفها چیست. هم پالکی‌هایشان که روی ادبیات مدرن و پست‌مدرن قفل کرده اند و به جرم عادی سازی روابط محرم و نامحرم در و پنجره تخته می‌کنند.

خودشان هم که کلا به تفکر مدرن به قول معروف گیر سه پیچه داده‌اند.

باید منتظر بنشینیم این آقای دکتر یک نقد عقل مدرن دیگر بنویسد. البته اگر سر درک واژگان باز به مشکل برنخورد.

انصافا هر جور که فکر می‌کنم می‌بینم همین یک قلم جنس را کم داشتیم که بالاخره جور سد و به قول آقا مهدی اخوان ثالث" دیگر نماند وامی از هیچ باب ما را"...

گرچه این کارخانه اعجوبه سازی از عمر من بیشتر است که دارد کار می‌کند و انواع اقسام محصولات را بیرون داده...



  Comments:  ارسال یک نظر
<< Home

[ خانه| پست الكترونيك ]

انتشار الکترونیکی نوشته‌های این وبلاگ همراه لینک، و چاپ آنها تنها با اجازه‌ی نویسنده (ساسان م. ک. عاصی) مجاز است

Home
E-mail
Feed

دیوارپَرده

راهــــــــــرو

گوگل ریـــدر

پیوندها

جستار
فرزان سجودی
حضور خلوت انس
نویسش نقطه الف در نقطه الف
N.EHT.1927. ART
یادداشت‌های شیوا مقانلو در کازابلانکا
نقره‌ی اثیر
...آمدم، نبودید
یادداشت‌ها و چیزهای دیگر
تنهایی پر هياهو
Sir Hermes Marana the Great
A Man Called Old Fashion
شوخی روزگار
آفتاب پرست
لولیتا
سرزمین رویاها
وضعیت بینابینیت
راز
زن‌نوشت
سپینود
موسیقی آب گرم
میرزا پیکوفسکی
امشاسپندان
قصه‌های عامه پسند
Osmosis
کتاب‌های عامه‌پسند
کتاب‌خونه
اگنس
ماهی_سیاه_کوچولو
دفترهای سپید بی‌گناهی
درباره نشانه
LIthium
لحظه
رگبار
گل‌تن
حقایق درباره‌ی نازلی دختر آیدین
خرمگس خاتون
آدمهای خوب شهر
روز برمی‌آید
U2
لولیان
نوشته‌های اتوبوسی
Agrandissement
پیاده رو
Déjà Vu
فلسفه در اتاق خواب
ذهن سیال
دختر بودن
خودخویش‌نامه
زن نارنجی
1807
همشهری کاوه
غربتستان
دالان دل
برج شادی
لحظه‌هایی از بودن
آنکس که نداند
خودکار بی‌رنگ
شور
تفتستان
علیرضا معتمدی
ترانه‌ای در تاریکی
!همين كه هست
دنیای هیچ‌آلودِ من
گلاره و نارنج طلا
عاقلانه
داستانک‌های چوبی
مشعشع‌ نامه
مینیمال‌ها و طرح‌های رضآ نآظم
نگین
٤دیواری
صدف فراهانی
Frozen words
گلناز والا
ايزدبانو
الهه مهر
بیلی و من
روزمره
بانوی اردیبهشت
فلُّ‌سَفَه
دید هفتم
پاپریک
از مهتابی به كوچه تاريک
حبسیات
روایتی دیگر
راوی حکایت باقی
سوراخ تو دیوار
دندانهای تيز
نامه های جامانده
یادداشت‌های یک معترض

شعـــــر

نامه‌هایی به خودم
یداله رؤیایی
همین‌طوری نوزدهم
پاگرد
اتاقي از آن خود
...می‌خوام خودم باشم
کوتاه نوشته های من
من واقعی
Photo Haiku
کو
یادم تو را فراموش

ســایت‌ها

تغییر برای برابری
هزارتو
جن و پری
زنستان
آکادمی فانتزی
هنوز
هفتان
رادیو زمانه
بلاگ‌نیوز
بلاگچین
کارگاه
دیباچه
مجله‌ی شعر در هنر نویسش
هستیا
دوات
کتاب قرن

مـوسـیـقی

گفتگوی هارمونیک
BANG Classical
آرشه
هنر و موسیقی
My Reticence
Classic Cat
هرمس
مرکز موسیقی بتهوون
آوای باربد

عکاســــی

Masters of Photography
FanoosPhoto
Nazif Topçuoğlu
کسوف
یکی دیگه
نگین فیروزی

گالـــــری‌ها

Artchive
ژازه طباطبائی
آرون جاسینسکی
نگین احتسابیان
آزاده طاهائی
مکرمه قنبری
Chera na ...?

هنرکـــــــده‌ها

موزه هنرهای معاصر
خانه‌ی هنرمندان ایران
بنیاد آفرینش‌های هنری نیاوران

آرشـــــیو

دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
آوریل 2005
مهٔ 2005
ژوئن 2005
ژوئیهٔ 2005
اوت 2005
سپتامبر 2005
اکتبر 2005
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007
ژوئیهٔ 2007
اوت 2007
سپتامبر 2007
اکتبر 2007
نوامبر 2007
دسامبر 2007
ژانویهٔ 2008
فوریهٔ 2008
مهٔ 2008
ژوئن 2008
ژوئیهٔ 2008
اوت 2008
سپتامبر 2008
اکتبر 2008
نوامبر 2008
دسامبر 2008
ژانویهٔ 2009
فوریهٔ 2009
مارس 2009
آوریل 2009
مهٔ 2009
ژوئن 2009
ژوئیهٔ 2009
اوت 2009
سپتامبر 2009
نوامبر 2009
ژانویهٔ 2010
مارس 2010
آوریل 2010
مهٔ 2010
ژوئن 2010
ژوئیهٔ 2010
اوت 2010
سپتامبر 2010
اکتبر 2010
دسامبر 2010
فوریهٔ 2011
ژوئن 2011
مهٔ 2012
ژوئن 2012
ژوئیهٔ 2012
اکتبر 2012
نوامبر 2012
آوریل 2013
ژوئن 2013
ژوئیهٔ 2013
سپتامبر 2013
آوریل 2014
مهٔ 2014
ژوئن 2014
اکتبر 2014
دسامبر 2014
ژانویهٔ 2015
فوریهٔ 2015
آوریل 2015
مهٔ 2015
مهٔ 2017
ژوئن 2017
سپتامبر 2017
نوامبر 2018
دسامبر 2018
آوریل 2019
ژانویهٔ 2020
فوریهٔ 2020
مهٔ 2020

Counter