شبکـــه‌ی تارعنکـــبوتـــی رنگــین به روایت ســـاســـان م. ک. عــــاصـــی


۱۳۸۴ فروردین ۲۲, دوشنبه

پرسشهايی درباره فمينيسم و مردان

(در پی خواندن متنی که نشانی اش در پست قبلی آمده ،‌به ياد مطلبی افتادم که چند هفته پيش در روزهای پس از هشتم مارس گذشته نوشته بودم و در آرشيو نوشته هايم مانده بود تا در يک فرصت مناسب داخل وبلاگ بيايد .

احساس کردم اکنون فرصت مناسبی است برای چاپ آن در ادامه بررسی صورت گرفته در ((چه کسانی از فمینیسم می هراسند؟ چرا؟! )) ... باشد که دامنه بررسی اين موضوع گسترده تر شود و دوستان ديگر هم به آن بپردازند. )

با دوستی در مورد جلسات هفته ای که هشت مارس در آن بود گفت و گو می کردم ...

ایشان علیرغم نگاه روشن و وسعت دیدشان ، جمله ای گفتند که کاملا من را حیران کرد .

گفتند (( وقتی از جلوی در یک سالن رد می شم و می بینم نوشته مثلا همایش بررسی نقش زن در نقاشی ، احساس می کنم که من نباید اونجا برم ... احساس می کنم با این جمله شون من را حذف کردند ))

این جمله ایشان من را به یاد مسئله ای انداخت که مدتهاست با آن مواجه هستم . مسئله ای که در همین وبلاگستان هم بارها در موردش خوانده ام .

خیلی از مردم فکر می کنند فمینیسم یعنی حذف مردان ... بعضی و یا حتی خیلی از مردها از فمینیسم می هراسند .

و حیرت انگیز آن که چنین دیدگاه منفی ای حتی در بین آگاهان نیز طرفدار دارد .

بعضی مردها می پرسند که چرا یک جنبش اجتماعی زنانه وجود دارد ، اما جنبشی برای احقاق حقوق مردها نیست .

خب! این را به عنوان لطیفه سال به شما تقدیم می کنم.

و پیشنهاد می کنم جنبشی هم برای احقاق حقوق مردها راه بیاندازیم . و پس از آن جنبشی هم برای احقاق حقوق سرمایه دارها ...

اما از این گذشته ... می خواهم چند سوال مطرح کنم و بعضی را پاسخ بدهم و بعضی را بگذارم تا شما پاسخم دهید... شاید یک سری مسائل در ذهن من و خیلی از یاران حل شوند .

پیش از سوالات اصلی ام احساس می کنم لازم است به سوال زیر پاسخ داده شود .

بشریت از چند نوع جنسیتی شکل گرفته ؟

تا آنجا که من می دانم مونث و مذکر و خنثی و مشترک . ( خنثی انسانهایی هستند که جنسیت مشخص ندارند و یا میل جنسی بسیار ضعیف دارند و یا اصلا تمایلات جنسی ندارند .

مشترکان ، انسانهایی هستند که مشخصات هر دو جنس را در خود دارند .

البته اطلاعات من در مورد این دو گروه ناقص و اندک است و اگر اشتباهی در تعاریفم موجود است ، خوشحال خواهم شد که تذکری بدهید و تصحیح شان کنید .

و نکته دیگر این که ، این دسته بندی ربطی به مسئله همجنس گرایی و دگرجنس گرایی ندارد .

همجنس گرایی و دگرجنسگرایی غالبا انتخابی هستند و به طور معمول تحت تاثیر مسائل فیزیولوژیک بدن نیستند . )

بدون شک در مجموعه انسانی ، اکثریت را اناث و ذکور تشکیل می دهند .

خنثی ها و مشترکان نیز معمولا یا جسم زنانه دارند و یا مردانه ...

حالا پرسش اول من این است :

چرا در جامعه ما و بسیاری از جوامع ، زنان را اعضای یک طبقه می شمارند؟

می خواهم بپرسم در این مجموعه ای که به طور کل از دو نقطه اصلی شکل گرفته و اکثریت و اقلیتی در آن وجود ندارد ، چه چیزی هرم طبقاتی را پدید آورده است ؟

و از آقایان و خانم هایی که برای احقاق حقوق " طبقه" زنان فعالیت می کنند ، می خواهم بپرسم ، آیا تصمیم ندارند کمی منطقی تر به این تعریف ساخته نظام مردسالار نگاه کنند؟

تلاش برای احقاق حقوق زن به عنوان نه تنها نیمی از جماعت بشری ، بلکه به عنوان خالق اصلی تمام بشر ، بسیار متفاوت است با تلاش برای احقاق حقوق طبقه زنان...

این موضوع که قسمتی از این کل انسانی ( قسمت مردانه اش ) در پی یک خطای فاحش و کوته فکرانه تاریخی و نیز در پی یک توهم ( چرا که بخش عظیمی از نیروی پشتیبان نظام مردسالار را ، توهمات مربوط به قدرت مردانه شکل می دهد) در موقعیتی فراتر قرار گرفته ، دلیل نمی شود که آن را طبقه فرادست بدانیم و زنان را طبقه فرودست ...

این تعریف طبقاتی از زنان حاصل تعاریف مردانه است... که خود را طبقه برتر و نیرومند تر خوانده اند و در مقابل اکثریتی برابر با خود را طبقه زیردست ...

نباید با باز تکرار اندیشه های منفی محصول نگاه این نظام مدام تاییدش کرد .

نباید به این توهمات ریشه دار که مدام از قدرت مردانه و فرادستی آنان دم می زند با تکرار و مورد استفاده قرار دادنشان دوباره نیرو داد .

باید آن را پیش کشید و تیغ تیز نقد را بر بدن پوسیده اش قرار داد .

اسطوره مرد نیرومند از همان آغاز هم پوک بود .

تکرار بدون نقد آن ، تنها نیرو دادن به آن است .

و فمینیسم منتقد موشکاف است .

تلاش اصلی فمینیسم ، ایجاد هم سطحی و برابری است . نه پایین کشیدن و نابود کردن یک طبقه فرادست ...

فرودستی یک لقب عامیانه است که گریبان گیر زنان شده است .

و البته باید بر ضد آن خروشید.

و این نگاه طبقاتی و فرادستانه و فرودستانه ، حاصل یک نوع ادبیات و نظام مردسالارانه است .

زنان طبقه نیستند .

پرسش بعدی من درباره مردانی است که تصور می کنند جنبشهای فمینیستی در تلاشند برای حذف مردان ...

علت چیست؟

انکار نمی کنم که بعضی گرایشات اینگونه وجود دارند ، که از نظر من جنبشهایی اند که تحت تاثیر نگاه مالک مآب مردانه قرار گرفته اند و هیج وقت هم نتوانسته اند اهداف حقیقی فمینیسم را زیر سوال ببرند .

اما جنبش های گسترده تر فمینیستی ، هدفشان یاد آوری و احقاق حق زن به عنوان نیمی از انسانهای تشکیل دهنده جامعه بشری و نیز به عنوان خالق بشر است .

تاکید می کنم که هدف اثبات نیست . یاد آوری و احقاق حقوق زنا ن ، هدف است ...

اینکه زنان تشکیل دهنده نیمی از جامعه بشری و نیز خالقان بشر هستند ، مسئله گنگی نیست که نیاز به اثبات داشته باشد . امر مسلمی است که نظام و فرهنگ مرد سالار چشمهایش را بر آن بسته ...

تلاش جنبشهای فمینستی هم یادآوری این نکته است ، و نیز احقاق حقوق زنان ...

اولین حرکت در این راستا ، مبارزه با فرهنگ و نظام مردسالار است و حذف آن... مبارزه با مرد سالاری نه مرد بودگی ...

اما مردان فکر می کنند که فمینیستها قصد دارند آنها را از میدان به در کنند.

یعنی فکر می کنند فمینیستها هم می خواهند همان رفتاری را با مردان پیش بگیرند که مردان در قبال زنان پیشه کردند.

اندیشه مردسالار ، چیزی به جز غلبه و فرمانروایی نمی شناسد . تصویری از اشتراک و تکثر ندارد .

مرد خود را مالک می پندارد . و اگر کسی بخواهد او را از این جایگاه خیالی مالکیت دور کند ، در این هراس می افتد که (( می خواهد خودش به جای من مالک باشد ))

به همین خاطر ، جنبش زنان در ذهن مردانه می شود دو خطر :

اول آنکه این جنبش می خواهد حق تن پروری و زور گویی و مالکیت را از او بگیرد.

و دوم ؛ می خواهد خودش صاحب این حق مالکیت شود.

و البته شخصا ، پدید آمدن این هراس در ذهن نظام مرد سالار را ، نتیجه همان پذیرفتن بحث طبقه می بینم.

مرد وقتی خود را در طبقه ای بالاتر تصور کند ، هر جنبشی بر ضد طبقه اش را پیش در آمد یک سقوط می داند ، و در برابر این سقوط به تقلا می افتد .

قدرت ، ترسو می شود .

باید به این قدرتمندان توهم زده فهماند که تلاش برای اشتراک و هم سطحی است نه حذف و فروکشیدن.

باید به این قدرت فهماند که در دو سر الا کلنگ ، وقتی یک نفر برود بالا و پایین نیاید ، سرگیجه می گیرد ...

و نظام مردسالار دچار این سرگیجه قدرت شده است .

باز هم تکرار می کنم ، اندیشه مردسالار چیزی به جز مالکیت نمی شناسد . باید مفهوم مالکیت را از ذهن او پاک کرد .

و حالا ، با این حساب ...

چگونه می توان در ذهن چنین اندیشه خشک و متعصبی این مسئله را روشن کرد که زنان در پی برابری و اشتراک هستند . و این برابری و اشتراک به سود تمام جامعه بشری است .

چگونه می توان به او فهماند هدف جنبش زنان یاد آوری این نکته است که دو نقطه اصلی بشر نباید و نمی توانند تشکیل یک هرم بدهند .

بحث ، بحث انسان است . زن و مرد .

کسی که می اندیشد جنبش زنان در راستای حذف مردان حرکت می کند ، به طور قطع به همان بیماری نگاه مالک مآب مردانه دچار است.

پرسش دیگر من درباره مخالفت با فمینیسم است.

و کسانی که به هر وسیله ای سعی در آسیب زدن به این جنبش دارند .

می خواهم اصل ماجرا را بدانم...

آیا این مخالفت هم از همان نوع است که هر حرکتی که طرفدارانی دارد ، باید مخالفانی نیز داشته باشد.

(( من مخالفم ، پس هستم ... چون اگر مخالف نباشم ، به چشم نمی آیم! ))

این سوال را دقیقا از کسانی می پرسم که ادعا می کنند اسیر نگاه مردسالار نیستند و نگران بشرند اما از هیچ فرصتی برای انکار و مقابله با فمینیسم نمی گذرند...

طرف بحث من منتقدان اجتماعی و یا کسانی که هنوز فرصتی نیافته اند تا نگاهی نو به هستی شان داشته باشند نیست .

دسته دوم که تکلیفشان روشن است . نیاز به آگاهی دارند و تا وقتی که نادانند ، همان نادانی نوعی مصونیت به ایشان می دهد که البته دائمی هم نیست و نباید باشد.

ما نمی توانیم به کسی که زن را ملک خود و زمین خود می پندارد ، چیزی در مورد برابری در حقوق بگوییم پیش از آنکه سنگلاخ تفکر کهنه اش را آباد کنیم. نگاه او هنوز در مرحله ای پیش انسانی مانده ...

و منتقدان نیز ... قطعا هر حرکتی نیاز به ناظرانی آگاه دارد تا بتواند همیشه در مسیر صحیح باشد .

و البته ... هر یاوه گویی را نمی توان منتقد دانست .

طرف صحبت من همان یاوه گویانند ...

تنها می خواهم همین سوال را از ایشان بپرسم ...

علت مخالفتشان با فمینیسم چیست؟ آیا شکی دارند در انسان بودن زنان ؟ آیا هنوز در این خیال به سر می برند که زنان از همان آغاز تاریخ کنج خانه نصیبشان بوده است ؟ و یا تن پروری این سالیان دراز حکومت مرد سالاری یقه شان را گرفته ؟

هر انسانی که توان خواندن داشته باشد ، تنها با مطالعه چند جلد کتاب ، عکس تمام این قضایا را اثبات شده می بیند.

و خواهد دید که من شاعرانه نمی گویم ، بلکه بر اساس نظر تاریخ و طبیعت می گویم :

زنان خالقان بشر و خالقان جامعه اند .



  Comments:  ارسال یک نظر
<< Home

[ خانه| پست الكترونيك ]

انتشار الکترونیکی نوشته‌های این وبلاگ همراه لینک، و چاپ آنها تنها با اجازه‌ی نویسنده (ساسان م. ک. عاصی) مجاز است

Home
E-mail
Feed

دیوارپَرده

راهــــــــــرو

گوگل ریـــدر

پیوندها

جستار
فرزان سجودی
حضور خلوت انس
نویسش نقطه الف در نقطه الف
N.EHT.1927. ART
یادداشت‌های شیوا مقانلو در کازابلانکا
نقره‌ی اثیر
...آمدم، نبودید
یادداشت‌ها و چیزهای دیگر
تنهایی پر هياهو
Sir Hermes Marana the Great
A Man Called Old Fashion
شوخی روزگار
آفتاب پرست
لولیتا
سرزمین رویاها
وضعیت بینابینیت
راز
زن‌نوشت
سپینود
موسیقی آب گرم
میرزا پیکوفسکی
امشاسپندان
قصه‌های عامه پسند
Osmosis
کتاب‌های عامه‌پسند
کتاب‌خونه
اگنس
ماهی_سیاه_کوچولو
دفترهای سپید بی‌گناهی
درباره نشانه
LIthium
لحظه
رگبار
گل‌تن
حقایق درباره‌ی نازلی دختر آیدین
خرمگس خاتون
آدمهای خوب شهر
روز برمی‌آید
U2
لولیان
نوشته‌های اتوبوسی
Agrandissement
پیاده رو
Déjà Vu
فلسفه در اتاق خواب
ذهن سیال
دختر بودن
خودخویش‌نامه
زن نارنجی
1807
همشهری کاوه
غربتستان
دالان دل
برج شادی
لحظه‌هایی از بودن
آنکس که نداند
خودکار بی‌رنگ
شور
تفتستان
علیرضا معتمدی
ترانه‌ای در تاریکی
!همين كه هست
دنیای هیچ‌آلودِ من
گلاره و نارنج طلا
عاقلانه
داستانک‌های چوبی
مشعشع‌ نامه
مینیمال‌ها و طرح‌های رضآ نآظم
نگین
٤دیواری
صدف فراهانی
Frozen words
گلناز والا
ايزدبانو
الهه مهر
بیلی و من
روزمره
بانوی اردیبهشت
فلُّ‌سَفَه
دید هفتم
پاپریک
از مهتابی به كوچه تاريک
حبسیات
روایتی دیگر
راوی حکایت باقی
سوراخ تو دیوار
دندانهای تيز
نامه های جامانده
یادداشت‌های یک معترض

شعـــــر

نامه‌هایی به خودم
یداله رؤیایی
همین‌طوری نوزدهم
پاگرد
اتاقي از آن خود
...می‌خوام خودم باشم
کوتاه نوشته های من
من واقعی
Photo Haiku
کو
یادم تو را فراموش

ســایت‌ها

تغییر برای برابری
هزارتو
جن و پری
زنستان
آکادمی فانتزی
هنوز
هفتان
رادیو زمانه
بلاگ‌نیوز
بلاگچین
کارگاه
دیباچه
مجله‌ی شعر در هنر نویسش
هستیا
دوات
کتاب قرن

مـوسـیـقی

گفتگوی هارمونیک
BANG Classical
آرشه
هنر و موسیقی
My Reticence
Classic Cat
هرمس
مرکز موسیقی بتهوون
آوای باربد

عکاســــی

Masters of Photography
FanoosPhoto
Nazif Topçuoğlu
کسوف
یکی دیگه
نگین فیروزی

گالـــــری‌ها

Artchive
ژازه طباطبائی
آرون جاسینسکی
نگین احتسابیان
آزاده طاهائی
مکرمه قنبری
Chera na ...?

هنرکـــــــده‌ها

موزه هنرهای معاصر
خانه‌ی هنرمندان ایران
بنیاد آفرینش‌های هنری نیاوران

آرشـــــیو

دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
آوریل 2005
مهٔ 2005
ژوئن 2005
ژوئیهٔ 2005
اوت 2005
سپتامبر 2005
اکتبر 2005
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007
ژوئیهٔ 2007
اوت 2007
سپتامبر 2007
اکتبر 2007
نوامبر 2007
دسامبر 2007
ژانویهٔ 2008
فوریهٔ 2008
مهٔ 2008
ژوئن 2008
ژوئیهٔ 2008
اوت 2008
سپتامبر 2008
اکتبر 2008
نوامبر 2008
دسامبر 2008
ژانویهٔ 2009
فوریهٔ 2009
مارس 2009
آوریل 2009
مهٔ 2009
ژوئن 2009
ژوئیهٔ 2009
اوت 2009
سپتامبر 2009
نوامبر 2009
ژانویهٔ 2010
مارس 2010
آوریل 2010
مهٔ 2010
ژوئن 2010
ژوئیهٔ 2010
اوت 2010
سپتامبر 2010
اکتبر 2010
دسامبر 2010
فوریهٔ 2011
ژوئن 2011
مهٔ 2012
ژوئن 2012
ژوئیهٔ 2012
اکتبر 2012
نوامبر 2012
آوریل 2013
ژوئن 2013
ژوئیهٔ 2013
سپتامبر 2013
آوریل 2014
مهٔ 2014
ژوئن 2014
اکتبر 2014
دسامبر 2014
ژانویهٔ 2015
فوریهٔ 2015
آوریل 2015
مهٔ 2015
مهٔ 2017
ژوئن 2017
سپتامبر 2017
نوامبر 2018
دسامبر 2018
آوریل 2019
ژانویهٔ 2020
فوریهٔ 2020
مهٔ 2020

Counter