شبکـــه‌ی تارعنکـــبوتـــی رنگــین به روایت ســـاســـان م. ک. عــــاصـــی


۱۳۸۴ اردیبهشت ۸, پنجشنبه

استقلال فمينيستی رفراندوم

تريبون فمينيستی ايران:

استقلال فمینیستی رفرافمینیسم

بحث بر سر مسئله رفراندوم همچنان ادامه دارد... و روز به روز هم حساس تر و پیچیده تر می شود...

در بحث های اپوزیسون، برخی رفراندوم را مورد حمله قرار می دهند و برخی به دفاع آن بر می خیزند. با این حال کمتر شاهد بروز حرکتی جدی در نیروهای اپوزیسیون بوده ایم.

برخی از مخالفان رفراندوم می گویند باید تغییرات جدی تری ایجاد کرد و بعضا هم مبارزات قهرآمیز و مسلحانه را پیشنهاد می کنند. متاسفانه این گروه فراموش کرده اند نیروهای نگاهبان وضعیت موجود چه قدرت عظیمی دارند و به سادگی نمی توان برابرشان ایستاد. مدافعان قهر، به این نکته نیز توجه ندارند که آیا مردم ایران توانایی و حتی میل پذیرش هزینه هایی را دارند که کنش های خشونت آمیز به همراه دارد.

پیشنهاد مبارزه قهرآمیز در شرایط کنونی به نظر بی ثمر است. آشفتگی ای که در پی کنش های این چنینی پدید می آید بدون وجود یک سازماندهی نیرومند می تواند غیر قابل کنترل باشد. و چنانکه این سازماندهی هم وجود داشته باشد، خطر آن هم هست که نیروهای هادی چنین کنشی ــ در صورت پیروزی ــ خود نیز به قدرتی غیرقابل کنترل و غیرمردمی تبدیل شوند.

از سوی دیگر امکان این هست(چنان که در تجربه پیشین انقلابی ملت ایران)بعد از پیروزی نیروهای مبارز، عده ای دیگر از گرد راه برسند و با سوءاستفاده از موقعیت بحرانی پیش آمده قدرت را به چنگ بیاورند.

یعنی در هر صورت تغییری ساختاری پدید نیاید و تنها شاهد نوعی جایگزینی در مواضع قدرت، به سود قدرتمندان و به ضرر مردم باشیم. به هرحال به نظر من مبارزه قهرآمیز با احتساب هزینه هایی که دارد و با در نظر گرفتن موقعیت های بحرانی که در پی خواهد داشت گزینه مناسبی نیست.

در بخشی دیگر، برخی از مدافعین رفراندوم هم تنها شرط موفقیت را دخالت نیروهای خارجی می دانند. و حتی برخی راهکارهایشان به گونه ای است که انگار در نظر آنها دخالت مردم در این امر کاملا غیر ممکن است.

به طبع نمی توان تاثیر نیروهای خارجی را در این امر نادیده گرفت. اما خیلی مهم است که بدانیم منظورمان دقیقا کدام نیروها است.

به نظر بعضـی مدافعین رفراندوم حمـایت سـازمـان های حقوق بشری غیر وابسته به حکومتی مشخص می تواند در این امر موثر واقع شود.

اما اگر نیروهایی خود به دنبال کسب امتیاز و یا قدرت باشند باز هم قبول حمایت از آنها عاقلانه و آینده نگرانه است؟

فراموش نکنیم برخی از نیروهای مدافع رفراندوم اول به دنبال کسب امتیاز به سود دسته و گروه خود هستند و تلاش می کنند تا رفراندوم را بهانه ای قرار دهند برای قدرت طلبی های خودشان... در اصل قصد آنها ایجاد تغییر از طريق خود مردم و به سود مردم نیست، بلکه تغییری به نفع سازمان و گروه خودشان را طلب می کنند.

اگر ما به دنبال کسب امتیازاتی به سود تمام مردم ایران باشیم و اساسا با هر حکومت و قدرت غیر مردمی مخالف باشیم، قبوال حمایت از هر کدام از این دسته ها می تواند به ضررمان تمام شود. چون هر قدرتی مخالفانی را هم با خود خواهد آورد و پروسه سرکوب مخالفان همچنان تکرار پذیر خواهد بود.

در این میان بخشی از جنبش زنان ایران ، به دفاع از رفراندوم پرداخته است و برای آن که خود را از بعضی گروه‎هاي سياسي مدافع رفراندوم كه به نيروهاي خارجي چشم دارند جدا سازد، مدعی مديريت آن شد و از این مسیر به سوی رفرافمینیسم حركت كرده است.

رفرافمینیسم از همان آغاز اعلام کرد که جنبشی است غیر اقتدار طـلـب و نیز در راستای اهـداف فمینیسم، که برای تحقق بخشیدن به خواستهای فمینیستی، موضع سیاسی نوینی اتخاذ کرده...

رفرافمینیست ها خواستهای فمینیستی را تنها به سود زنان نمی دانند و همانطور که عقیده بسیاری از فمینیست ها هست، نظام مردسالارانه را حامی اصلی بی عدالتی و وجود تبعیض می دانند و طالب رفع این بی عدالتی و تبعیض، به سود تمام مردم یعنی زنان و مردان به عنوان شکل دهنده های جامعه هستند.

رفرافمینیستها، اصل را بر حرکت مبتنی بر آگاهی و انتخاب آگاهانه گذاشتند.

قرارشان بر این است که قانون اساسی را به نقد بکشند و ایرادات آن را مورد مداقه قرار دهند و پس از آن سعی در تدوین قانون اساسی ای عادلانه به سود تمام زنان و مردان و نیز بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشرکنند.

نقدها آغاز شده و مسیر ارتقای آگاهی و همبستگی نیز در حال بررسی است...

اما در این میان، باز یک مشکل قدیمی گریبانگیر جنبش رفرافمینیسم شده است:

مخالفانی که به قول معروف یک طرفه به قاضی می روند و گاه غیر منصفانه به سر کوب آن می پردازند؛ رفرافمینیسم را وابسته می دانند، نگران جنبش زنان می شوند و احساس می کنند رفرافمینسم آن را نابود می کند.

البته این نگرانی ها قابل درک هستند.

اما از نظر ما این ایرادات بر جنبش رفرافمینیسم وارد نیست وشاید بهترین واکنش در این میان دو طرفه کردن این بحث باشد.

پس بهتر آن است که با رفع این شبهات و ارائه پاسخ هایی بر این ایرادات، تلاشی صورت بگیرد برای رفع نگرانی پیش آمده...

مقصود این نوشته هم بررســی بعضی از این ایرادات و ارائه پاسخی برای آنها است که در ادامه به آن می پردازم.

رفرافمینیسم دنباله روی هیچ نیروی خارجی و غیر مردمی نیست.

پیش از هر چیز لازم می بینم توضیحی درباره واژه غیر مردمی بدهم تا به صورت برچسبی بی بنیاد در نظر نیاید.

واژه غیر مردمی چیزی نیست که در برگیرنده «هر که مخالف ما هست» باشد. طرح رفراندوم چه در ایده و چه در عملی که به دنبالش هست طالب بر آورده کردن خواستهای مردم ایران است.قصد آن زیر سوال بردن قانون ناعادلانه ای است که فقط منافع قشر خاصی از جامعه را تنها در نظر گرفته... و پس از آن ایجاد قانونی به سود تمام مردم ایران...پس هر نیرویی که این طرح را در راستای کسب قدرت و برآورده کردن منافع گروه خودش، و نه همه، طالب باشد می تواند غیر مردمی محسوب شود.

به ادامه این بحث بپردازیم.

حمایت برخی نیروهای داخلی نزدیک به حکومت و نیز برخی نیروهای خارجی که خود زمانی قدرتی در دست داشته اند و یا سال هاست روش های مختلف برای کسب قدرت را آزمون می کنند، از جمله دلایلی شد برای ناکارآمد جلوه دادن طرح رفراندوم در نظر مخالفین طرح و حتی توانست بسیاری از مدافعان رفراندوم را نیز نگران کند و به اعتراض وادارد.

این حرکات و حمایت ها در موافقان و مخالفان جنبش رفراندوم این شبهه را ایجاد کرده که طرح رفراندوم یا فریب جدیدی است برای گمراه کردن مردم تا فرصتی دیگر برای تداوم وضعیت موجود پدید آورد، و یا یکی از تلاش های اپوزیسیون خارج از کشور است برای دردست گرفتن قدرت...

اما بحث بر سر مسئله دیگری است. مسئله اینجاست، که رفرافمینیست ها، دنباله روی هیچ گروهی نشدند و نیستند... از همان آغاز اعلام کردند ما می خواهیم طرح رفراندوم را پس بگیریم.

چیزی که در همان گام اول به چشم می آید، همین اصرار رفرافمینیستها بر جدایی از مدافعان غیر مردمی طرح رفراندوم است.

تاکید فمینیست ها بر خواستهای غیر اقتدارطلبانه و انساندوستانه فمینیستی است. فمینیست ها بر مستقل بودنشان اصرار دارند.

آن بخش از جنبش زنان که خود را طرفدار طرح رفراندوم اعلام کرد، از همان اول جدایی خواستهای خود از خواستهای تلطیف شده و سازشکارانه و هنوز مردسالارانه را اعلام کرد.

از همان آغاز مبنای قانون پیشنهادی اش را اعلامیه حقوق بشر گذاشت و تاکید کرد که حمایتش برای آن است که دوباره خواستهای زنان نادیده گرفته نشود و نیز شرایطی پدید نیاید که دوباره با نیرو گرفتن نظام اقتدار گرایی دیگر حقوق تمام مردان و زنان زیر پا گذاشته شود.

چنین مبنایی دیگر جایی برای اصلاحات رو بنایی و ناکارآمد باقی نمی گذارد.

رفرافمینیستها، اعلام کرده اند که می توانند از این طرح حمایت کنند و آن را به ثمر برسانند... بدون آنکه در سر رویای کسب قدرت پرورانده باشند.

نکته دیگر: شکی نیست که بعضی چرخش های نیروهای مدافع رفراندوم که در راستای کسب منافع گروه های قدرت طلب از رفراندوم صورت می گیرد، می تواند ضربه بزرگی به جنبش های آزادی خواه طرفدار طرح رفراندوم بزند.

اما این وظیفه جنبش های آزادی خواه است که بدون واخوردگي از تهمت ها، این طرح را نجات بخشند .

ما نمی توانیم یک طرح و اندیشه خوب را صرفا به خاطر بخشی از طرفدارانش زیر سوال ببریم.

یک ایده می تواند خوب باشد ، اما حتی مجریانش نیز خود به کژراه بروند، این وظیفه طرفداران ایده است که آن را نجات دهند.

رفراندوم با رفورم تفاوت دارد.

بعضی از منتقدان طرح رفراندوم آن را یک رفورم می دانند.

اما این منتقدان برخی تفاوتهای عمیق را نادیده گرفته اند...

رفورم حرکتی است برای تغییر های روساختی در یک نظام، که توسط صاحبان قدرت انجام می گیرد، اما رفراندوم حرکتی است که توسط مردم هدایت می شود و هدفش ایجاد تغییرات زیر ساختی است.

رفورم یک مشی سیاسی است، اما رفراندوم حرکتی است که در فضاي عمومي در سطح ملي و به وسيله یک مشی سیاسی دموکراتیک امکانپذیر است.

در رفرافمینسم این تفاوت آشکار تر می شود. رفرافمینیسم حرکتی اجتماعی ومردمی را دنبال می کند و در پی آن ایجاد یک سری تغییرات ریشه ای را خواستار است.

رفرافمینیسم خواستار تغییرات بنیادین است و ارتباطی با رفورم که تغییراتی رو ساختی را طالب است ندارد.

در جای جای قانون اساسی ایران می توانیم نکاتی را مشاهده کنیم که ذاتا با حقوق بشر مخالفند و یا اجرایشان نتایجی به بار می آورد که ناقض حقوق بشرند.

رفرافمینیسم قانون پیشنهادی اش را کاملا مبتنی بر حقوق بشر اعلام می کند.

خواه ناخواه، آنچه رفرافمینیسم طلب می کند با تغییرات سطحی قانون به دست نمی آید و تغییراتی جدی تر و ریشه ای تر را می طلبد.

رفراندوم و اصلاح طلبان... رفرافمینیسم و اصلاح طلبان

تصورات رویاگونی که در آغاز ورود اصلاح طلبان در ذهن مردم پدید آمد، ضربات سنگینی را پس از بیداری اجباری به مردم وارد کرد.

مردم انتظار داشتند که اصلاح طلبان بیایند و نظام حکومتی را از بیخ و بن دگرگون کنند.

اما اصلاح طلبان از همان آغاز هم چنین هدفی در سر نداشتند. هدف اصلاح طلبان، ایجاد تغییراتی قشری برای تداوم نظام و مقبول ساختن آن بود و تقریبا تعریفی از خود مخالف با چنین دیدگاهی ارائه نکردند( گر چه این اعتراض بر آنان وارد است که بسیاری از همان وعده ها را عملی نکردند و با سستی که در برخورد پیش گرفتند آسیب های زیادی را چه برای خود و چه برای مردم پدید آوردند).

با این حال اصلاح طلبان با ایجاد آزادی های محدودی که کمابیش قولش را داده بودند، در کنار ضربات فراوانی که در دوره شان به پیکر جامعه وارد شد، فرصت هایی هم ایجاد کردند.

آزادی های اندکی که در دوره اصلاح طلبان ایجاد شد روزنه ای برای نیروهای جوان آزادی خواه ایجاد کرد تا نیرومندتر و موشکاف تر بار بیایند.

دوره اصلاح طلبی با زخمهایی که به همراه داشت، بدن جامعه را از رخوتی که سالها در اثر نا آگاهی اجباری به آن دچار شده بود، بیرون آورد.

اکـنون بسـیـاری از منـتـقـدان طـرح رفـرانـدوم، این حـرکت را گامـی دیـگـر از سـوی اصلاح طـلبان می دانند.

اما همانطور که گفته شد، تفاوتی بین رفورم و رفراندوم موجود است.

رفورم همیشه توسط صاحبان قدرت انجام گرفته و تغییر از بالا محسوب می شده است.

رفورم یک روش سیاسی است.

اما رفراندوم یک حرکت اجتماعی است. تغییر از پایین است.

حالا تئوریسین های همان قدرت آمده اند و سعی دارند این حرکت مردمی را ایجاد و با دستان خودشان کنترل کنند و امتیازی دیگر برای نظام به دست آورند.

اما رفرافمینیسم قصد دارد امتیاز این حرکت اجتماعی را به صاحبان اصلی اش برگرداند .

رفرافمینیسم، به پشتوانه بنیان تئوریک فمینیستی اش، قصدش مقابله با نظام و فرهنگ مرد سالار است و در ذات خود طرفدار انسان و حقوق انسان، چه زن و چه مرد، است.

رفرافمنیسم نیز در راستای اهداف انسان دوستانه فمینیسم حرکت می کند.

وابسته به هیچ قدرتی نیست و در پایان حرکتش نیز قدرتی را طلب نمی کند.

رفرافمینیسم خواستار ایجاد یک حرکت مردمی و به نفع مردم است و نظام پیشنهادی اش بر پایه اشتـراک و نیز احـتـرام به حقوق تمام انسان ها اعم از زن و مرد شـکل مـی گیرد.



  Comments:  ارسال یک نظر
<< Home

[ خانه| پست الكترونيك ]

انتشار الکترونیکی نوشته‌های این وبلاگ همراه لینک، و چاپ آنها تنها با اجازه‌ی نویسنده (ساسان م. ک. عاصی) مجاز است

Home
E-mail
Feed

دیوارپَرده

راهــــــــــرو

گوگل ریـــدر

پیوندها

جستار
فرزان سجودی
حضور خلوت انس
نویسش نقطه الف در نقطه الف
N.EHT.1927. ART
یادداشت‌های شیوا مقانلو در کازابلانکا
نقره‌ی اثیر
...آمدم، نبودید
یادداشت‌ها و چیزهای دیگر
تنهایی پر هياهو
Sir Hermes Marana the Great
A Man Called Old Fashion
شوخی روزگار
آفتاب پرست
لولیتا
سرزمین رویاها
وضعیت بینابینیت
راز
زن‌نوشت
سپینود
موسیقی آب گرم
میرزا پیکوفسکی
امشاسپندان
قصه‌های عامه پسند
Osmosis
کتاب‌های عامه‌پسند
کتاب‌خونه
اگنس
ماهی_سیاه_کوچولو
دفترهای سپید بی‌گناهی
درباره نشانه
LIthium
لحظه
رگبار
گل‌تن
حقایق درباره‌ی نازلی دختر آیدین
خرمگس خاتون
آدمهای خوب شهر
روز برمی‌آید
U2
لولیان
نوشته‌های اتوبوسی
Agrandissement
پیاده رو
Déjà Vu
فلسفه در اتاق خواب
ذهن سیال
دختر بودن
خودخویش‌نامه
زن نارنجی
1807
همشهری کاوه
غربتستان
دالان دل
برج شادی
لحظه‌هایی از بودن
آنکس که نداند
خودکار بی‌رنگ
شور
تفتستان
علیرضا معتمدی
ترانه‌ای در تاریکی
!همين كه هست
دنیای هیچ‌آلودِ من
گلاره و نارنج طلا
عاقلانه
داستانک‌های چوبی
مشعشع‌ نامه
مینیمال‌ها و طرح‌های رضآ نآظم
نگین
٤دیواری
صدف فراهانی
Frozen words
گلناز والا
ايزدبانو
الهه مهر
بیلی و من
روزمره
بانوی اردیبهشت
فلُّ‌سَفَه
دید هفتم
پاپریک
از مهتابی به كوچه تاريک
حبسیات
روایتی دیگر
راوی حکایت باقی
سوراخ تو دیوار
دندانهای تيز
نامه های جامانده
یادداشت‌های یک معترض

شعـــــر

نامه‌هایی به خودم
یداله رؤیایی
همین‌طوری نوزدهم
پاگرد
اتاقي از آن خود
...می‌خوام خودم باشم
کوتاه نوشته های من
من واقعی
Photo Haiku
کو
یادم تو را فراموش

ســایت‌ها

تغییر برای برابری
هزارتو
جن و پری
زنستان
آکادمی فانتزی
هنوز
هفتان
رادیو زمانه
بلاگ‌نیوز
بلاگچین
کارگاه
دیباچه
مجله‌ی شعر در هنر نویسش
هستیا
دوات
کتاب قرن

مـوسـیـقی

گفتگوی هارمونیک
BANG Classical
آرشه
هنر و موسیقی
My Reticence
Classic Cat
هرمس
مرکز موسیقی بتهوون
آوای باربد

عکاســــی

Masters of Photography
FanoosPhoto
Nazif Topçuoğlu
کسوف
یکی دیگه
نگین فیروزی

گالـــــری‌ها

Artchive
ژازه طباطبائی
آرون جاسینسکی
نگین احتسابیان
آزاده طاهائی
مکرمه قنبری
Chera na ...?

هنرکـــــــده‌ها

موزه هنرهای معاصر
خانه‌ی هنرمندان ایران
بنیاد آفرینش‌های هنری نیاوران

آرشـــــیو

دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
آوریل 2005
مهٔ 2005
ژوئن 2005
ژوئیهٔ 2005
اوت 2005
سپتامبر 2005
اکتبر 2005
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007
ژوئیهٔ 2007
اوت 2007
سپتامبر 2007
اکتبر 2007
نوامبر 2007
دسامبر 2007
ژانویهٔ 2008
فوریهٔ 2008
مهٔ 2008
ژوئن 2008
ژوئیهٔ 2008
اوت 2008
سپتامبر 2008
اکتبر 2008
نوامبر 2008
دسامبر 2008
ژانویهٔ 2009
فوریهٔ 2009
مارس 2009
آوریل 2009
مهٔ 2009
ژوئن 2009
ژوئیهٔ 2009
اوت 2009
سپتامبر 2009
نوامبر 2009
ژانویهٔ 2010
مارس 2010
آوریل 2010
مهٔ 2010
ژوئن 2010
ژوئیهٔ 2010
اوت 2010
سپتامبر 2010
اکتبر 2010
دسامبر 2010
فوریهٔ 2011
ژوئن 2011
مهٔ 2012
ژوئن 2012
ژوئیهٔ 2012
اکتبر 2012
نوامبر 2012
آوریل 2013
ژوئن 2013
ژوئیهٔ 2013
سپتامبر 2013
آوریل 2014
مهٔ 2014
ژوئن 2014
اکتبر 2014
دسامبر 2014
ژانویهٔ 2015
فوریهٔ 2015
آوریل 2015
مهٔ 2015
مهٔ 2017
ژوئن 2017
سپتامبر 2017
نوامبر 2018
دسامبر 2018
آوریل 2019
ژانویهٔ 2020
فوریهٔ 2020
مهٔ 2020

Counter