می گفت :
ــ خبر داری؟
ــ نه...
ــ همون بهتر که خبر نداری.
ــ از چی؟
ــ بهت نگفتم؟
ــ نه!
ــ بهتر که نگفتم...
ــ چی رو؟
ــ همون بهتر که نمی دونی.
ــ چرا؟
ــ نمی شناسیش آخه.
ــ کی؟
ــ خوبه که نمی شناسیش...
ــ چطور؟
ــ نمی دونی چيا می گه آخه!
ــ چی می گه حالا؟
ــ همون بهتر که نمی دونی... نمتونم بگم...
ــ ای بابا... آخه چرا؟
ــ بهتره که ندونی!
ــ چطور؟
ــ خودت نمی دونی؟
ــ نه!
ــ بهتر... بهتر...
(سپاسگزار آقای [...] به خاطر اين گفتگوی واقعی!)