شبکـــه‌ی تارعنکـــبوتـــی رنگــین به روایت ســـاســـان م. ک. عــــاصـــی


۱۳۸۳ اسفند ۱۰, دوشنبه


ما ملت آزادی خواهی هستیم ... ما اساسا ملت آزادی خواهی هستیم ...

همان طور که یک ملت می تواند " ماستخواه " باشد .

یک فرد ماستخواه از یک ملت ماستخواه ، هیچ دلیل خاصی نمی بیند که خودش برود علف بخورد ، بجود ، هضم کند ، بعد به سختی آن را تبدیل به شیر کند و بنشیند خودش را بدوشد و شیر حاصله را بجوشاند و مایه بزند و بگذارد تبدیل به ماست شود تا ماست داشته باشد ... و احساسات ماستخواهانه اش را ارضا کرده باشد ...

و ما هم ، طبق همین اصول ، دلیلی نمی بینیم تا برا ی پاسخگویی به احساسات آزادی خواهانه مان تلاشی بکنیم ... ( علی الخصوص تلاشهای پیچیده ای مثل آگاهی یافتن برای رهایی از بندِ بند ها یعنی نادانی ... که منظور من است ... یعنی عمل پیچیده کسب دانش و آگاهی ! )

و گاه که تلاش می کنیم هم ، از نوع ساده ترینش است ... یعنی گرفتن آزادی از کسی که مخالف آزادی ماست ... ما همیشه برای مخالفانمان دشنه داریم ... و هنوز نفهمیدیم که رنگ قرمز با رنگ قرمز پاک نمی شود ... آره جانم ! می خواهیم چپ باشیم یا راست ...

ما هم مثل ماستخواهان که ماست تازه را از مغازه می خرند ، آزادی را می خواهیم ...

نمی خریم که البته ...

می نشینیم تا یک جانوری ، آمریکایی ، چیزی بیاید به ما بدهدش ...

و فکر کنم همین هم دلیل شوق و ذوق مردم در کوچه و خیابان و تاکسی و دنیای مجازی از شنیدن خبر حمله احتمالی آمریکا و آزادی آمریکایی است ...

و همین هم شده پایه گذار حجم جدیدی از حرص خوردنهای شبانه روزی من ماستخواه !

باور کنید دیده ام با دو چشم و شنیده ام با دو گوش که خوشحالند از شنیدن این خبر یا شایعه یا هر کوفت دیگر ...

و همه هراسم از این است که آن اتفاق هزاران سال پیش باز تکرار شود ...

( نه ... اصلا اینجوری راه ندارد حرف بزنم ... ! یک کمی حرص و جوشم بیشتر از این حرفهاست! )

( صبر کنید ............. بله !!! فهمیدم ! )

( با اجازه ! من چند لحظه هر گونه شک و تردید نسبت به وجود خدا را کنار بگذارم )

ای خدااااااااااااااااااااااااااا!

( متشکرم)

رفقا !

ذوق می کنند ... خوشحال می شوند ... اسم آمریکا که می آید قند توی دلشان آب می شود ...

کاری ندارم به امپریالیسم و سرمایه داری و مبارزات ضد سرمایه داری و ...

این کشور بی نام شمال قاره آمریکا که الآن شده مهد هنر نوین!

شایع شده که می خواهد بیاید ما را آزاد کند ... و مردم هم دلشان غنج می زند برای آزادی آمریکایی ...

می دانید مثل چه می ماند ؟

دلت درد بکند و پشت در که مانده ای پایت هم بشکند ... یا بدتر ! ... بیایند قلقلکت بدهند.

می زنم خودم را درب و داغان می کنم ها ... آخر چرا آمریکا ؟

اگر جدا حمله بکند :

دراینتر نت همزمان جستجو کنید واژه های آمریکا و عراق را ، آمریکا و ویتنام را ... اصلا فقط واژه جنگ را ...

هم عکسها را ببینید و هم مطالب را بخوانید .

اگر حمله کند ، اما نه چندان به آن صورت :

به شدت به یاد صعود " ممانعت پذیر آرتورو اوئی" می افتم ... یکی از کارهای برشت که خیلی خیلی دوستش دارم ، بس که زیرکانه و اندیشمند است ...

می رفتند سبزی فروشی ها را آتش می زدند تا قدرت آرتورو اوئی بیشتر شود.

اگر حمله کند :

دفاع بکنیم : این قضیه اش کمی با حمله عراق فرق می کند .

دفاع نکنیم : بنده می روم سبیلهایم را از ته می تراشم و سرخاب می مالم.... شما چطور؟ ... خانم ها هم لطفا سبیل بگذارند ...

اگر حمله کند آن چنان که باید و شاید :

می توانید لذتی را که تحت حکومت آمریکا بودن خواهیم برد از الآن تصور کنید؟

گور پدر امپریالیسم؟ ...

نه ! ( با اجازه ! ) خدا لطفا هر جا که هست روح پنجاه و سه نفر را قرین رحمت کند .

عجب آش شله قلمکاری می شود خاور میانه بزرگ...

عجب کتابی بود " ریشتر ۱۰" آرتور . سی . کلارک ...

عجیب لذت می برم!

قضیه چه بود ؟

انرژی اتمی؟ ... آهان ... یادم آمد ... آقای شیراک را که می شناسید ... چه مرد نازنینی است ... صدایش در آمده ... خوشبختانه تمام حمایتهایی را که از عراق کرد ، از ما دریغ خواهد کرد!( چند وقت پیش که همچین چیزهایی انگار شنیدم ... حالا دیدید ایشان هم شب خوابیدند صبح پا شدند نظزشان تغییر کرد .)

ذوق کنید ... لابد آمریکا حمله می کند و از سال آینده می توانیم همه با هم برویم کنسرت شهرام صولتی...

خوش بگذرد...

چه بگویم ؟

ای بابا ! ذوق می کنند خبر حمله آمریکا را می شنوند ...

مردی با هیجان برای دوستش تعریف می کرد :

ــ آقا ... داشتم توی دریا شنا می کردم ... یهو یه کوسه پیداش شد این هوا ... گذاشت دنبالم ..

ــ ( با فریاد بخوانید ) نه؟ ... وای... چی کار کردی ؟ چی شد ؟

ــ هیچی آقا ... پریدم بالای درخت...

ــ مرد حسابی ... وسط دریا درخت کجا بود؟

ــ ( شاکی شوید و بی حوصله از نفهمی طرف )ای بابا ... چرا نمی فهمی؟ ... چاره دیگه ای نداشتم...



  Comments:  ارسال یک نظر
<< Home

[ خانه| پست الكترونيك ]

انتشار الکترونیکی نوشته‌های این وبلاگ همراه لینک، و چاپ آنها تنها با اجازه‌ی نویسنده (ساسان م. ک. عاصی) مجاز است

Home
E-mail
Feed

دیوارپَرده

راهــــــــــرو

گوگل ریـــدر

پیوندها

جستار
فرزان سجودی
حضور خلوت انس
نویسش نقطه الف در نقطه الف
N.EHT.1927. ART
یادداشت‌های شیوا مقانلو در کازابلانکا
نقره‌ی اثیر
...آمدم، نبودید
یادداشت‌ها و چیزهای دیگر
تنهایی پر هياهو
Sir Hermes Marana the Great
A Man Called Old Fashion
شوخی روزگار
آفتاب پرست
لولیتا
سرزمین رویاها
وضعیت بینابینیت
راز
زن‌نوشت
سپینود
موسیقی آب گرم
میرزا پیکوفسکی
امشاسپندان
قصه‌های عامه پسند
Osmosis
کتاب‌های عامه‌پسند
کتاب‌خونه
اگنس
ماهی_سیاه_کوچولو
دفترهای سپید بی‌گناهی
درباره نشانه
LIthium
لحظه
رگبار
گل‌تن
حقایق درباره‌ی نازلی دختر آیدین
خرمگس خاتون
آدمهای خوب شهر
روز برمی‌آید
U2
لولیان
نوشته‌های اتوبوسی
Agrandissement
پیاده رو
Déjà Vu
فلسفه در اتاق خواب
ذهن سیال
دختر بودن
خودخویش‌نامه
زن نارنجی
1807
همشهری کاوه
غربتستان
دالان دل
برج شادی
لحظه‌هایی از بودن
آنکس که نداند
خودکار بی‌رنگ
شور
تفتستان
علیرضا معتمدی
ترانه‌ای در تاریکی
!همين كه هست
دنیای هیچ‌آلودِ من
گلاره و نارنج طلا
عاقلانه
داستانک‌های چوبی
مشعشع‌ نامه
مینیمال‌ها و طرح‌های رضآ نآظم
نگین
٤دیواری
صدف فراهانی
Frozen words
گلناز والا
ايزدبانو
الهه مهر
بیلی و من
روزمره
بانوی اردیبهشت
فلُّ‌سَفَه
دید هفتم
پاپریک
از مهتابی به كوچه تاريک
حبسیات
روایتی دیگر
راوی حکایت باقی
سوراخ تو دیوار
دندانهای تيز
نامه های جامانده
یادداشت‌های یک معترض

شعـــــر

نامه‌هایی به خودم
یداله رؤیایی
همین‌طوری نوزدهم
پاگرد
اتاقي از آن خود
...می‌خوام خودم باشم
کوتاه نوشته های من
من واقعی
Photo Haiku
کو
یادم تو را فراموش

ســایت‌ها

تغییر برای برابری
هزارتو
جن و پری
زنستان
آکادمی فانتزی
هنوز
هفتان
رادیو زمانه
بلاگ‌نیوز
بلاگچین
کارگاه
دیباچه
مجله‌ی شعر در هنر نویسش
هستیا
دوات
کتاب قرن

مـوسـیـقی

گفتگوی هارمونیک
BANG Classical
آرشه
هنر و موسیقی
My Reticence
Classic Cat
هرمس
مرکز موسیقی بتهوون
آوای باربد

عکاســــی

Masters of Photography
FanoosPhoto
Nazif Topçuoğlu
کسوف
یکی دیگه
نگین فیروزی

گالـــــری‌ها

Artchive
ژازه طباطبائی
آرون جاسینسکی
نگین احتسابیان
آزاده طاهائی
مکرمه قنبری
Chera na ...?

هنرکـــــــده‌ها

موزه هنرهای معاصر
خانه‌ی هنرمندان ایران
بنیاد آفرینش‌های هنری نیاوران

آرشـــــیو

دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
آوریل 2005
مهٔ 2005
ژوئن 2005
ژوئیهٔ 2005
اوت 2005
سپتامبر 2005
اکتبر 2005
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007
ژوئیهٔ 2007
اوت 2007
سپتامبر 2007
اکتبر 2007
نوامبر 2007
دسامبر 2007
ژانویهٔ 2008
فوریهٔ 2008
مهٔ 2008
ژوئن 2008
ژوئیهٔ 2008
اوت 2008
سپتامبر 2008
اکتبر 2008
نوامبر 2008
دسامبر 2008
ژانویهٔ 2009
فوریهٔ 2009
مارس 2009
آوریل 2009
مهٔ 2009
ژوئن 2009
ژوئیهٔ 2009
اوت 2009
سپتامبر 2009
نوامبر 2009
ژانویهٔ 2010
مارس 2010
آوریل 2010
مهٔ 2010
ژوئن 2010
ژوئیهٔ 2010
اوت 2010
سپتامبر 2010
اکتبر 2010
دسامبر 2010
فوریهٔ 2011
ژوئن 2011
مهٔ 2012
ژوئن 2012
ژوئیهٔ 2012
اکتبر 2012
نوامبر 2012
آوریل 2013
ژوئن 2013
ژوئیهٔ 2013
سپتامبر 2013
آوریل 2014
مهٔ 2014
ژوئن 2014
اکتبر 2014
دسامبر 2014
ژانویهٔ 2015
فوریهٔ 2015
آوریل 2015
مهٔ 2015
مهٔ 2017
ژوئن 2017
سپتامبر 2017
نوامبر 2018
دسامبر 2018
آوریل 2019
ژانویهٔ 2020
فوریهٔ 2020
مهٔ 2020

Counter