دیروز همینطور که مشغول رفتن به جایی بودم ( حالا کجا مهم نیست...جای بدی نمی رفتم ... جای شما خالی رفتم و فیلم "رویاها"ی "کوروساوا" را دیدم.)چند خانم و آقای محترم جوان ــ که آنها هم به سمت جای دیگری می رفتند ــ به نقطه ای حوالی من اشاره کردند و یکی از آنها گفت((بچه ها اون شیره که همه عمرش تو قفس بود)) ... خیلی سریع متوجه قضیه شدم و مطمئن بودم که توسط همان شیر محترم که حتما پشت سر من بوده خورده خواهم شد... پس طبق سنت دیرینه مان ، تا فهمیدم پایان عمرم نزدیک شده ، خیلی سریع ایمان آوردم و شروع کردم به پشیمان شدن از گناهانم ... کمتر از چند ثانیه نگذشته بود که احساس کردم دندانهای تیزی روی گردنم فشار نمی آورد ... پس طبق یک سنت غبار گرفته و دور انداخته شده و مذموم ، شک کردم ( از تمام دوستانی که به طور قطع مطمئن هستند هیچ امر غیر قطعی وجود خارجی ندارد ، مخصوصا اموری که آنها ساخته یا گفته اند یا به آن اعتقاد دارند، به خاطر این شک پوزش می طلبم.) در پی شک ، دور و برم را نگاه کردم و دیدم نه تنها هیچ شیری آن اطراف نیست ، بلکه موجود زنده دیگری غیر از من و آن دوستان هم آن طرفها ندیدم...بلافاصله تحت تاثیر خنده دسته جمعی دوستان عابرم متوجه شدم شیر مورد نظر خودم هستم و بوده ام و تا چند وقت دیگر هم خواهم بود... کمی که فکر کردم مطمئن هم شدم... منظور آنها خود خودم بودم... یک انسان از نوع مذکر با قد بلند ، لاغر ، یک پالتوی سیاه ، شلوار سیاه ، کلاه سیاه ، و شال گردن خاکستری و موهای بلند آشفته و ریش بلند شده و به هم ریخته ...
و یاد گفته یکی از دوستانم افتادم که می گفت شبیه "اسکار" کارتون "شیر شاه" هستم(البته ناگفته نماند که ایشان خودش هیچ شباهتی به موفاسا یا لوفاسا نداشت!)... پیش خودم فکر کردم اگر اسکار بیچاره هم به اندازه من لاغر و دراز بود می توانست شبیه شیری باشد که تمام عمرش در قفس بوده...
حالا هم برای اثبات گفته ام می توانم از دوستانی که در "اورکات " عضو هستند دعوت کنم تا آلبوم من را یک نگاهی بیاندازند و خودشان قضاوت بکنند...البته اگر بتوانند...
چون تا آنجا که من خبر دارم قرار است سایت اورکات در سرزمینمان بساطش تعطیل شود و چند شرکت نیز تا الآن طبق دستور، "اورکات" را فیلتر کرده اند... خوب ...بعد از تمام قضایای جذاب اینترنتی ، چشممان به این جدیدترینشان روشن شد...
خود من دیروز از این قضیه با خبر شدم...البته می توانم بگویم به تجربه باخبر شدم... چون دیروز ظهر که خواستم وارد اورکات شوم دیدم یک صفحه آبی رنگ مربوط به یکی از شرکتهای عزیز بالا آمد که روی آن به زبان خارجی! چیزهایی نوشته بود... و من هم که فقط به زبانهای اوستایی و لاتین تسلط دارم و زبان دیگری را بلد نیستم ، فقط توانستم از آن علامتهای بیگانه این مفهوم را دریافت کنم که ((هر کی می خواد بره تو این سایت بی ادبه و ما هم چون دوست نداریم هموطنهای عزیزمون بی ادب باشن ، اجازه نمی دیم کسی بره تو این سایت، و انتظار هم داریم که شما از ما متشکر باشین به خاطر این که فکر شماها هستیم و اجازه نمی دیم کارای بد بد بکنین... حالا هم دیگه یوزر عزیز خجالت بکش و برو همین الان مسواکتو بزن و مامانی و بابایی رو ماچ کن و تندی بگیر بخواب که بچه بده تا این وقت بیدار باشه... با کبریت هم بازی نکن.))
بله... البته من نتوانستم منظور از" این وقت بیدار بودن" را بفهمم...چون آن وقتی که من بیدار بودم وقت خواب نبود... و چون مادر و پدر گرامی ام هم در کنارم نبودند و خوابم هم نمی آمد ،فقط توانستم به دستور آخر عمل کنم... پس سیگارم را با فندک روشن کردم و بلافاصله به قول رفقای چتی((دی سی )) شدم وبا پشتیبانی شرکت محترمی که از کارتش استفاده می کردم تماس گرفتم ... خانم محترمی تلفن را جواب دادند و بعد از سلام و احوالپرسی فرمودند که بگو چه می خواهی...من هم مشکل را مطرح کردم ( چون فکر می کردم حتما اشتباهی پیش آمده، و هنوز نمی دانستم اورکات چه چیز خطرناکی بوده و من خبر نداشتم...)
به هر حال... آن خانم محترم هم فرمودند که طبق دستور، سایت اورکات تا پایان سال جاری باید توسط تمام شرکتها فیلتر شود که هیچ کس نتواند به آن دست بزند ، مبادا امانت مردم خراب شود... من هم از ایشان به خاطر این که نگران اخلاقیات لک و پیس ما هستند تشکر کردم و تلفن را قطع کردم...
و بعد به فکر فرو رفتم ... به خودم گفتم حتما مشکلی بوده که اورکات را فیلتر کرده اند...وگرنه بیکار که نبوده اند... پس تلاش کردم که بفهمم اورکات چه قدر جای بدی است... و بعد از کمی تامل و تفکر فهمیدم که ای آقا! اورکات عجب جای بدی بوده و من خبر نداشته ام...
البته از من نخواهید که دلایلم را برای شما هم بگویم ... واقعا هنوز این قدر بی ادب نشده ام... اما خودتان کمی به این قضیه فکر کنید... نه! خجالت نکشید...فکر کنید...
و بدون این که حتی اندیشه کوچکترین ناراحتی و یا هر چیز دیگر را به ذهنتان راه بدهید ، مثل همیشه زمین و زمان را شکر بگویید که
اورکات هم بسته خواهد شد.