يکی نيست به من بگويد آدم قرار دادی عاقل ٬ چرا سعی نمی کنی کمی از غدد منطق خودت استفاده کنی و بنشينی مطالب صد من يک غاز خلق کنی و برنامه های سه ساله برای ساختن يک فيلم کوتاه بچينی و مقاله های مانيفست نما در مورد تئاتر بيچاره مملکت بنويسی ( حقيقتا ببينيد چه افتضاحی است اين حضرت تئاتر و حوالی ٬ که بنده دست به چنين اعمال به قول بعضی اساتيد گنده تر از دهان زده ام) و کمتر مزاحم موجودات شريفی همچون جناب نت شوی... ؟!!!؟
و هر کس اين چنين بگويد ٬ شخصا می دهم دهانش را طلا بگيرند...( حالا که پای طلا در ميان آمد بگذاريد خودم زود تر بگويم )
اين کسی که هم اکنون پشت يک دستگاه کامپيوتر نشسته و با چهار انگشت مشغول تحمل شکنجه ای به نام تايپ است (يعنی شخص بنده که ساسان . م . ک . عاصی باشم ) در مورد کامپيوتر دچار چند اشتباه اساسی هستم ( به قول برادرم که داناست در مقوله کامپيوتر به حکم دانشگاه آزاد )
که عبارت است از اشتباه گرفتن کامپيوتر با دستگاه پخش صوت و تصوير و ماشين شکنجه ای به نام تايپ و نيز وسيله ای به نام تلفن نوشتاری و گردنده به دنبال مطلب و عکس و موسيقی ( همان اينتر نت خودمان و سرچ انجين هايش)...
البته بنده می گويم نخير ! هيچ اشتباهی در کار نيست... کامپيوتر همين است که من فهميده ام و نه هيچ چيز ديگر ٬ که من نيز چون ديگر هموطنان نقطه پرگار هستی ام ...
باری... امشب به عنوان يک نقطه پرگار تصميم گرفتم در وبلاگم لينک بگذارم به سوی وبلاگهای زيبا و خواندنی ای که خودم می خوانم ... و در يافتم که اين ضبط و پخش بسيار بزرگ( يک بار در کلاس زبان به استادم گفتم کامپيوتر نوعی بيگ واکمن است ... حالا بيگ واکمن چيست بماند) ظاهرا کمی پيچيدگی دارد...
بله... اگر در زمانی که شما وبلاگ من را می خوانيد ٬ هنوز موفق به ترميم آن نشده باشم ٬ می توانيد در گوشه چپ مانيتور متوجه بی دانشی من بشويد ( شکسته نفسی يک نقطه پرگار است... جدی نگيريد!) ...
به همين خاطر از دوستان گرامی ای که لينک به وبلاگشان٬نا منظم قرار گرفته حقيقتا عذر خواهی می کنم ٬ و قول می دهم هر چه زودتر دست به دامان يکی از دوستان گرامی دانايم در امور خفيه کامپيوتر بشوم و اين بی دانشی برخاسته از نقطه پرگاريم را تصحيح کنم ...
اميدوارم اشتباهات ناشی از دانش کم من را ببخشيد.